کلاس‌های زبان ELSA

پیش از هرررر چیز می‌خوام تنفرم رو نسبت به سیستم وبلاگ نویسی بلاگفا اعلام کنم یکی از مزخرف‌ترین‌هاست و امروز برای چندمین بار کل مطلبی که نوشته بودم رو پروند! :|
من خودم همیشه توی وردپرس وبلاگ می‌نوشتم که محشره! اما چون توی ایران هیتلرش کردن، برای این وبلاگ که خواننده‌هاش بیشتر توی ایران هستن، رو آوردم به سیستم‌های وطنی که جا داره یه بار دیگه تاکید کنم که خیلی مزخرفن! این از این!

و اما امروز جاتون خالی از آسمون سیل میومد! یعنی اولش فقط ابری بود، به محض اینکه من پام رو از در خونه گذاشتم بیرون بدون ثانیه‌ای تاخیر، باد و بارون شروع شد و من و چترم رو یه خورده با خودش اینور اونور انداخت و خیس و آبکشیده رسیدم به فروشگاه! اونجا دم در خروجی یه آقای مسنی با خنده و تعجب منو نگاه کرد که با تاکید بسیار بهش گفتم You don't wanna go out there! اون هم تشکر کرد و رفت نشست رو یه نیمکت و مشغول روزنامه خوندن شد! خلاصه که آینه‌ی عبرت نشده بودیم که شدیم! :دی
از اون قشنگ‌تر اینکه وقتی رسیدم خونه، تا با آسانسور برسم بالا و از پنجره بیرون رو نگاه کنم، بارون بند اومده بود! :))


این مطلب رو برای چند تا از دوستان که درباره کلاس‌های زبان و شرایط و وضعیتشون سوال کردن می‌نویسم.

وقتی وارد کانادا می‌شید، اولین کار در مورد کلاس‌های زبان مجانی مهاجرین اینه که اگر در ونکوور، نورث‌ون، وست‌ون، ریچموند، دلتای جنوی، برنابی یا نیووست‌مینستر ساکن هستید با آدرس زیر بصورت تلفن، ایمیل یا فکس تماس بگیرید تا فرم اپلیکشن براتون ارسال بشه:

Western ESL Services
No 208 - 2525 Commercial Drive
Vancouver, BC - V5N 4C1
Tel: 6048765756
Fax: 6048790134

اگر هم در شهرهای سوری، دلتای شمالی، کوکیتلام، پورت‌کوکیتلام، میپل ریج یا فریزر ولی هستید، با آدرس زیر تماس بگیرید:

Surrey Language Assessment Center
No 202 - 7337 137th Street
Sureey, BC - V3W 1A4
Tel: 6045074150
Fax: 6045074155

وقتی تماس بگیرید، ازتون آدرس محل سکونت و اسم و رسم افرادی که می‌]خوان تست بدن رو می‌پرسه و براتون فرم اپلیکیشن رو با پست ظرف یه روز می‌فرستن. این فرم‌ها رو پر می‌کنید و به همون Assessment Centerـی که باهاش تماس داشتید پست می‌‌کنید. توی مرحله‌ی بعد یه نامه براتون میاد که تاریخ و زمان امتحانتون رو توش مشخص کرده.

توی روز مقرر، تشریف می‌برید اونجا. اول بگم که فرمت این تست خیلی خیلی شبیه آیلتس می‌مونه، با این تفاوت که هزارن درصد راحت‌تر از آیلتسه. پس اگر قبلن امتحان آیلتس دادین هیچ نگران نباشید که این براتون مثل آب خوردنه!
اول از همه یکی از کارمندها صداتون می‌زنه و می‌رید داخل اتاقش. اول یه کم از خودتون می‌پرسه و توان صحبت‌کردنتون رو محک می‌زنه. یه شکل می‌ذاره جلوتون و می‌گه در موردش توضیح بدین و بگین چه داستانی توش داره (عین کلاس اول دبستان! :دی)
بعدش یه سری مکالمه رو توی چندین مرحله تیکه تیکه براتون پخش می‌کنه و در انتهای هر بخش، ازتون می‌خواد توضیح بدین که چی شنیدین. توی این مرحله حواستون باشه ازتون توضیح نمی‌خواد، بلکه توی هر قسمت 2-3 تا نکته کلیدی هست که فقط باید همونا رو بگید تا امتیاز رو بیارید.
بعد از این مرحله، شما رو به یه اتاق امتحان راهنمایی می‌کنن... یه برگه امتحانی می‌دن دستتون برای قسمت رایتینگ. توی این برگه اول باید یه متن بنویسید که برای ما موضوعش این بود که یه جایی که رفتی و کار جدیدی کردی رو تعریف کن. قسمت دومش هم مشابه آیلتس، یکی از همون موضوعات Controversial می‌ده که باید یه Essay کوتاه درموردش بنویسید. برای این بخش نیم ساعت فرصت دارید، بنابراین زمانتون رو درست تقسیم کنید (10 دقیقه برای بخش اول و 20 دقیقه برای Essay)
مرحله‌ی آخر هم بعد از تحویل دادن رایتینگ، سوالات ریدینگ بهتون داده می‌شه که سطحش از I am a blackboard شروع می‌شه و به متن‌های تخصصی خیلی سنگین می‌رسه. تو این قسمت هم باید سوالات رو بخونید و توی برگه‌ای که بهتون دادن، جواب تست‌ها رو علامت بزنید. این بخش هم نیم ساعت بیشتر زمان ندارید.

وقتی امتحانتون تموم شد، تشریف می‌برید منزل و همون فرداش با پست نتایج براتون میاد. من از هر 4 تا قسمت نمره‌ی 8 آورده بودم و برام نوشته بود نمی‌تونم توی کلاس‌های ELSA شرکت کنم (Duh!!) و اگر می‌]خوام باید برم دوره‌های ESL رو شرکت کنم که کالج‌ها بیشتر ارائه می‌دن و پولی هم هست و من هم کلن نه وقتش رو داشتم، نه حوصله‌ش رو، نه نیازش رو!
ولی همسرم بطور متوسط امتیاز 5.5 رو آورد که نوشته بود باید توی سطح 5 کلاس‌ها شرکت کنه و برای تعیین محل کلاس‌ها هم لازمه یه بار دیگه بریم به محل امتحان. اونجا برامون توضیح دادن که لول 5 به این صورته که 2 نوع کلاس داره. یکی متمرکز روی زندگی روزمره و یکی متمرکز روی زبان مورد نیاز برای محیط‌های کاری و اداری،‌که ما برای ایشون نوع اول رو مناسب‌تر دیدیم. همونجا هم خودتون با توجه به لولی که ارائه می‌شه، ساعتی که براتون رفتنش راحته و محل سکونتتون، یکی از مراکز آموزش رو انتخاب می‌کنید که ما مرکز ISS of BC توی خیابون ترمینال رو انتخاب کردیم.

مرحله‌ی نهایی هم اینه که برید به همون مرکزی که انتخاب کردید، خودتون رو معرفی کنید و کارهای ثبت‌نامتون رو انجام بدید. بعدش در اولین فرصت کلاستون شروع می‌شه و خود کلاس‌ها هم به اینصورته که هر ماه یه تاپیک جامع داره و بحث‌ها و آموزش‌های زبان در اون ماه، حول همون موضوع اصلی جریان داره.
جناب همسر که از کلاس‌هاش راضیه، البته به گفته ی معلمش نیازی نیست سطح 5 باشه و بهتره زودتر بره سطح 6... ولی خودش می‌خواد اقلن یه ماه اینجا باشه و با پایه‌ی قوی‌تر بره سطح بالاتر.

هر سوال دیگه‌ای هم که در مورد ELSA دارید و توی وبسایتش به آدرس http://www.elsanet.org و مخصوصن بخش What is ELSA می‌تونید پیدا کنید.


امیدوارم براتون مفید بوده باشه.
شاد و خشک و گرم و نرم باشید!

سلامت به سبک کانادایی

از یه چیز اینجا خیلی خوشم میاد و واقعن دارم تمام تلاشم رو می‌کنم که بهش نزدیک بشم، اون هم اینه که سلامت زندگی کردن برای مردمشون خیلی مهمه. البته یه بخشیش هم بدلیل تبلیغات سیستم سرمایه‌داریه که مثلن ماست ارگانیک خوبه، ماست غیرارگانیک اَخه... ارگانیکش هم ناقابل دوبرابر قیمته! اما یه بخشش واقعن بسته به خود فرده. یکی از چیزایی که اینجا براشون جزو بدیهیات‌ه، ورزش کردنه.

توی ایران ورزش توی فضای آزاد که رسمن تعطیل بود مگر واسه پیرمرد و پیرزن‌ها توی پارک! و در عین حال خیلی بندرت هم کسی رو می‌دیدی که عضو یه باشگاهی باشه و منظم ورزش کنه. اما اینجا یکی از کارهای عادی زندگیشون اینه که باید ورزش کرد. اشتراک Gym داشتن به اندازه داشتن گوشی موبایل عادیه و هر کی هم وسعش نمی‌رسه (چون بعضن خیلی گرون هستن، حالا از اینم می‌گم براتون) خدا ازش نگیره طبیعت بی‌دریغ ونکوور رو که واقعن نعمت رو بهشون تموم کرده!
فقط کافیه هوا یه کم خوب بشه و آفتاب از پشت ابر دربیاد که ملت رو ببینی تنها و دو سه‌تایی، با کالسکه بچه، با دوچرخه، با اسکیت، یا هر سیستم دیگه‌ای راهی استنلی پارک هستن... نزدیک ورودی خود پارک هم چند تا فروشگاه بزرگ و معروف هستن که دوچرخه و اسکیت اجاره می‌دن و از این سر پارک تحویل می‌گیری، دور تا دورش رو چرخ می‌زنی و از اون سر پارک درمیای (مثل یه دایره ی بزرگ که فقط یه تیکه‌ش بازه) اون تیکه‌ی باز رو هم از خیابون Denman برمی‌گردی و دوچرخه‌ت رو تحویل می‌دی و می‌ری. من خودم اون اوایل که بیکارتر بودم، هر وقت هوا خوب بود پامی‌شدم می‌رفتم کنار دریا و 2-3 ساعتی می‌دویدم، اما بعدش دیگه افتادم تو پروسه کار پیدا کردن و کلاس زبان برای همسر پیدا کردن و غیره و ذلک و عادتی که داشت جا می‌افتاد، به فنا رفت!
اما حالا چند وقته وسوسه‌ش تو دلم افتاده که برم و تو یه باشگاه عضو بشم. توی ایران هم من باشگاه زیاد می‌رفتم، اما اون هم 2-3 ماه آخر قبل از اومدن ترک شده بود و خلاصه حسابی پشتم باد خورده. باز جای شکرش باقیه که اینجا من همه‌ی مسیرهام رو پیاده می‌رم و به این هوا یه ورزشی می‌کنم، وگرنه که الان باید عین توپ رو زمین قل می‌خوردم! :))

باشگاه‌های اینجا بستگی به کوچیک و بزرگ بودنشون قیمت‌های عضویتشون فرق داره... تازه هر باشگاه هم مدل‌های مختلف عضویت رو بهت پیشنهاد می‌ده که باید حواست باشه چی رو بهت می‌دن و چی رو امضا می‌کنی که یهو می‌بینی عهدنامه ترکمن‌چای امضا کردی و تا سه سال باید ماهی 100 دلار تقدیم باشگاه عزیز کنی!
توی ونکوور 2 تا باشگاه بزرگ هست که یکیش Steve Nashـه و یکی دیگه‌ش هم Club 16 که این کلاب 16 یه خواهر خونده هم داره به اسم She's Fit که احیانن اگر شما خانوم خجالتی‌ای هستی یا حجاب داری و کلن نمی‌خوای با برادران محترم تو یه جا ورزش کنی، می‌تونی بری اینجا.
قیمت‌های عضویت رو توی وبسایت‌هایی که گذاشتم می‌تونید ببینید، ولی من یکی از بهترین نرخ‌ها رو مال کلاب 16 می‌دونم که با ماهی 25 دلار می‌تونید عضویت Elite Plusـشون رو بگیرید که بالاترین قیمتشه (اینجا رو ببینید) و با این عضویت، از تمام امکانات این باشگاه تو هر لوکیشنی که می‌خواید می‌تونید استفاده کنید و علاوه بر این بطور نامحدود می‌تونید از سولاریوم‌هاشون برای برنزه شدن استفاده کنید که من توصیه می‌کنم نکنید! چه کاریه عزیز من؟ خدای نکرده، زبونم لال سرطان پوست بگیری، پسفردا کسی نمی‌گه خدابیامرز چقدر خوش‌رنگ بود!

مشابه همین پلن رو اگر بخواین از استیو نش بگیرید فک کنم ناقابل باید ماهی 100.. 100 و خرده‌ای پیاده بشین! بقول وبسایت خود کلاب 16، اون‌ها با حذف سرویس‌های غیرضروری مثل استخر و سونا و سیستم تحویل حوله و آبمیوه‌های مجانی، هزینه‌ها رو پائین نگه می‌دارن و تمرکزشون روی سرویس‌های اصلیه، برای همین قیمتشون اینقدر Too good to be true به نظر می‌رسه.

حالا منم نشستم اینجا دارم بستنی توت‌فرنگی می‌خورم و واسه شما روضه می‌خونم و باشگاه ورزشی معرفی می‌کنم! می‌گن اگه بیل‌زنی، باغچه خودت‌و بیل بزن!
علی‌الحساب یکی از شعبه‌های کلاب 16 رو که کنار Canada Placeـه و تمام دستگاه‌هاش روبروی شیشه‌های قدی و رو به دریا گذاشته شده رو نشون کردم، تا کی خدا همت و توان مالیش رو بده که برم و عضو بشم.

شاد باشید و سلامت :)

پزشک خانواده

از ونکوورِ دوباره نم‌نم بارونی شده، سلام به همه‌ی دوستای نازنینم :)
اینجا زندگی جریان داره و من هم مشغول پشت‌سر گذاشتن ورک‌شاپ‌های ywca هستم که خیلی برام مفید بوده و یه رزومه و کاورلتری درست کردم که مادر بگرید! خودمم نمی‌دونستم اینهمه توانایی‌های مفید دارم! lol
حالا باید دید این نامه‌ی اعمال، کارفرماها رو هم تو اون 10-15 ثانیه‌ای که نگاهش می‌:کنن، به اندازه‌ی خودم ذوق‌زده می‌کنه یا نه!

از اونجایی که از اول ایپریل بیمه‌های درمانی ما فعال شده، ما هم مشغول جستجو برای پیدا کردن یه پزشک خانواده‌ی خوب شدیم. البته اینجا داشتن پزشک خانواده اجباری نیست و می‌تونید توی هر walk in clinicـی که عشقتون کشید برید و کارتون رو انجام بدید، اما اصولن چون داشتن پزشک خانواده خیلی حس خارجی‌ای به آدم می‌ده و کلن هم خوبه آدم پرونده‌ی اعمالش دست یه نفر باشه، بنده باز دست به دامان اینترنت شدم و این وبسایت رو پیدا کردم: find a physician

از این صفحه، شما هم می‌تونید مشخصات یه پزشکی رو که مثلن فقط اسمش رو می‌دونید رو ببینید، هم بگردین و توش پزشک‌های خانواده رو بیابید! فقط کافیه روی دکمه‌ی find a family physician کلیک کنید و توی فرمی که بهتون می‌ده مشخصات مورد نظرتون رو وارد کنید. مثلن اینکه پزشکتون زن یا مرد باشه، بیمار جدید قبول بکنه یا نه، توی کدوم شهر bc باشه و در اخر هم اینکه به جز انگلیسی چه زبون دیگه‌ای بلد باشه.
برای من تنها چیزی که مهم بود این بود که پزشک مربوطه نزدیک خونه‌مون باشه و ترجیحن زبان فارسی بلد باشه... چون بالاخره هنوز کار داره تا من یاد بگیرم "قسمت راست بصل‌النخاعم درد می‌کنه" به انگلیسی چی می‌شه و کلن خوبه دکتر آدم، زبونش‌و بفهمه!

خلاصه که توی این جستجو، بنده یه خانم دکتری رو پیدا کردم که به فاصله‌ی 10 دقیقه‌ای خونه‌مون بود و ایرانی هم بود و بیمار جدید هم می‌گرفت. (البته یه پزشک دیگه هم بود که تا من به خودم بجنبم دیدم دیگه بیمار جدید قبول نمی‌کنه!) ما هم سریع زنگ زدیم و از منشی خانوم دکتر وقت گرفتیم.

امروز ساعت 12 ظهر وقت داشتیم. ایشون یه کلینیک خیلی خوشگل و شیک و تر و تمیز برای خودش داشت که تو یکی از بهترین خیابون‌های داون‌تاون بود و اگه بگم چند سالش بود دلتون کباب می‌شه که ای بابا، ما اینجا داریم حروم می‌شیم! واسه همین نمی‌گم... فقط بدونید که بسیار جوون و سرحال و خوش‌اخلاق و در عین حال حرفه‌ای بود!
با اینکه ما یه ربع زودتر هم رسیدیم، اما از اونجایی که مطب دکتره و مجله ورق زدن و در و دیوار نگاه کردنش، یه ساعتی منتظر شدیم تا بالاخره منشی ما رو به یکی از examination roomـها راهنمایی کرد.

خانوم دکتر محترم اومد و نشست و تمام سابقه‌ی بیماری و دارویی ما رو از زیر زبونمون کشید و کلی صحبت کرد و راهنماییمون کرد و آخرش هم یه چک آپ کامل برامون نوشت که نتیجه‌ش توی پرونده‌مون باشه. توصیه هم کرد که حتمن قرص ویتامین d بگیریم و روزی یه دونه بخوریم، چون کلن توی ونکوور آفتاب کمه و اونی هم که هست میزان اشعه‌ی uvـش زیاده و خوب نیست خیلی بری تو آفتاب! خلاصه که حالا من باید دوره بیفتم ببینم از بین مارک‌های ضدافتاب اینجا کدومش خوبه که برای تابستونمون حتمن بگیرم. (در این زمینه نیازمند یاری سبزتان هم هستم!)

دیگه ملالی نیست جز اینکه نوشتن این مطلب نزدیک بود باعث بشه ما امشب شام خورش قیمه‌بادمجون سوخته بخوریم، ولی خدا رحم کرد!
برای همه‌ی دوستای خوبم یه بهار پر از سرسبزی و بدون آلرژی آرزو می‌کنم
شاد باشید

یادم باشد...

این پست رو فقط واسه دل خودم می‌نویسم... امیدوارم بزودی شرح حال همه‌ی دوستای منتظرم باشه.

برای اینکه یادم باشه خدا بهم لطف کرده و دارم تو یکی از بهترین و زیباترین نقاط دنیا زندگی می‌کنم.
برای اینکه یادم باشه هوای تمیزش رو عمیــــــق نفس بکشم.
برای اینکه یادم باشه این جاهایی که هر روز ازش رد می‌شم، همون تصاویر کارت‌پستالی‌ایه که همیشه از دیدنش آه حسرت می‌کشیدم.
برای اینکه یادم باشه هیچوقت این زیبایی و آرامش حالت تکرار نگیره و با اینکه جلوی چشممه فراموشش نکنم.

این روزا گاهی به خودم میام، انگار از خواب پریدم... یهو با ناباوری می‌گم: من اینهمه راه رو اومدم! اینهمه سختی رو پشت سر گذاشتم! و خدا ایــــــــــــــــــــنقدر بهم لطف داشته که مشکلات رو یکی یکی از جلوی پام برداشته و راهم رو هموار کرده... یادم باشه هر روز ازش تشکر کنم و فکر نکنم هر چی بدست آوردم فقط حاصل زحمت خودم بوده.

ممنونم خدای مهربون... امیدوارم شایسته باشم و بتونم از موقعیتی که درش قرار گرفتم به بهترین و صحیح‌ترین نحو استفاده کنم.


===============

پ.ن. اون آرایشگاهی که ریویوهاش رو خونده بودم رو رفتم و واقعن عـــــالی بود! هم فضاش، هم سرویسش، و هم کارش!
اسمش هست سالن 
Dona Lucia Esthetics و توی ونکوور 2 جا شعبه داره. یکی توی Kits، یکی هم تو داون‌تاون که من دومیش رو رفتم. یکی از نکات خیلی خیلی مثبتش هم اینه که می‌تونی بصورت آنلاین وقتت رو بگیری، سرویست و آرایشگری هم که می‌خوای باهاش کار کنی رو انتخاب کنی... بعد خودشون زنگ می‌زنن و کانفرم می‌کنن.
این هم وبسایتش اگر کسی خواست: http://www.donaluciaesthetics.com

شاد باشید :)

تجربیات جدید

توی این پست می‌خوام در مورد 2 تا چیز بنویسم. اولیش یه سایت خیلی عالیه که برای ما به عنوان تازه‌وارد که با جایی اشنا نیستیم خیلی خیلی بدردبخوره و من خودم شخصن ازش خیلی استفاده کردم.

وبسایت Yelp.ca یه دایرکتوری بزرررررررررگ از Reviewـهائیه که مردم در شهرهای مختلف، در مورد مشاغل مختلف نوشتن. حالا این یعنی چی؟ یعنی خانوم x رفته فلان آرایشگاه، فلان کار رو کرده، ازش راضی بوده، میاد زیر اسم اون آرایشگاه تجربیات و نظراتش رو می‌نویسه و احیانن آرایشگری که باهاش کار کرده رو اسم می‌بره و از 1 تا 5 بهش امتیاز می‌ده.
یا اینکه آقای Y رفته فلان رستوران، از سرویس و کیفیت غذاش ناراضی بوده... می‌ره زیر اسم رستوران نظرش رو می‌نویسه و ایراداتش رو می‌گه و مثلن می‌گه فلان گارسن رفتارش بد بود با من و غیره و ذلک...
حالا، شمایی که دنبال یه سرویس خاص می‌گردی، هرررررررررر چی که فکرش رو بکنی، از مهدکودک تا فروشگاه... از شیر مرغ تا جون آدمیزاد... فقط کافیه کدپستی خونه‌ت رو بدی و نوع سرویس رو انتخاب کنی تا در مرحله‌ی اول تمام جاهایی که اون سرویس رو در اطرافتون ارائه می‌دن رو بهتون معرفی کنه، و در مرحله‌ی دوم امتیازات، رنج قیمت و نظرات کسایی که ازش استفاده کردن رو نشونتون بده.
یا اگر یه جایی رو بهتون معرفی کردن، اسم اون -مثلن- فروشگاه خاص رو توش سرچ کنی و ببینی دیگران در موردش چیا گفتن.

مورد دومی که می‌خوام در موردش بگم، نمایشگاه BC Home + Garden Show هست که هر سال توی استادیوم شهر ونکوور برگزار می‌شه. توی این نمایشگاه از سازنده‌های خونه، تا طراح‌های چیدمان داخلی و خارجی منزل، تا فروشنده‌های لوازم خانگی و مبلمان، حتی فروشنده‌های بعضی از خوراکی‌های خاص هم شرکت می‌کنن. امسال این نمایشگاه از 20 تا 24 فوریه برگزار شد که ما روز آخرش رو رفتیم و چیزای خوبی هم با قیمت‌های مناسب خریدیم.
مثلن من که برای تمیز کردن کف خونه و ضدعفونی کردن حمام و دستشویی به بخارشو معتادم، اینجا هیچ چیز خوبی زیر 300 دلار ندیده بودم. اما تو این نمایشگاه یه بخارشوی ایتالیایی خیلی خوب با کلی وسایل جانبیش و بدون تکس (اینش واسه ما از همه دلچسب‌تر بود! :دی) خریدیم 200 دلار. کلی هم چیزای مجانی گرفتیم! مثلن برای بیمه‌ی مستاجرها از یه غرفه سوال کردیم و اطلاعاتمون رو دادیم که بعدن باهامون تماس بگیرن، اونا هم یه دونه پتوی مسافرتی خیلی خوب بهمون دادن! تازه بگذریم از اینکه راه به راه Smoothie‌ و شکلات و میوه و بستنی بهمون تعارف می‌شد...
تمام مدت هم شوهای مختلف تو ساعت‌های مختلف برگزار می‌شد که از آشپزی گرفته تا نکاتی درباره طراحی داخلی منزل رو آموزش می‌دادن.

در کل تجربه‌ی جالبی بود و حتی اگر قصد خرید هم نداشته باشی می‌تونی با کلی آدمای جالب صحبت کنی و با فرهنگ مردم کانادا آشنا بشی. مثلن ما روی صندلی‌های استادیوم نشسته بودیم تا خستگیمون در بره، یه آقای مسن کانادایی اومد از جلومون به سختی رد بشه. بعد از اینکه با خنده کلی ازمون عذرخواهی کرد، یه 2-3 دقیقه هم وایستاد باهامون حرف زد و شوخی کرد و آخرش هم رقص‌کنان (!) رفت که بقیه‌ی نمایشگاه رو ببینه!
یا رفتارهای فروشنده‌هاشون که خیلی خوش‌برخوردن و اصولن از جلوشون که رد می‌شی اگر یه شوخی‌ای باهات نکنن و حتی یه کم سربه‌سرت نذارن، انگار روزشون شب نمی‌شه! :دی
یا دیدن رفتارهای کانادایی‌ها با بچه‌هاشون -که ماشالا هر کدوم هم 2-3 تا دارن!- برای من خیلی جالب بود... بچه‌هه هرکاری هم بکنه، هر طرفی هم که بره، هیچوقت پدر و مادرش دعواش نمی‌کنن، یا دستش رو نمی‌کشن دنبال خودشون ببرن. قشنگ دنبال بچه می‌رن، هر جا می‌خواد بره، هر چی رو می‌خواد ببینه و تا وقتی خطری متوجهش نباشه می‌ذارن برای خودش بچرخه و حال کنه! در عوض هیچ‌وقت هم هیچ بچه‌ای رو ندیدم که غر بزنه یا گریه کنه و بهونه‌ی چیزی رو بگیره، یا برای خریدن یه چیزی اصرار کنه. کلن خانواده‌هاشون خیلی مسالمت‌آمیز زندگی می‌کنن و آرامش دارن... لااقل ظاهرشون که اینطوریه.

خرید و خرید و خرید!

امروز دوباره رفتیم و با منیجر خونه درباره بازسازی واحدمون حرف زدیم. خیلی آقای خوبیه و حسابی باهامون راه اومده... من هم که پررو، حتی گفتم وان حموم رو هم عوض کنه! :دی حتی خودش گفت با اینکه آشپزخونه هنوز در شرایط خوبیه، من اون رو هم کلش رو براتون بازسازی می‌:کنم! کلن مثل اینکه خیلی از ما خوشش اومده! چون با اینکه ساختمون رنتاله، حتی کردیت چک و رفرنس هم از ما نخواست! خدا رو شکر! البته ممکنه یه دلیلش هم این باشه که 2 تا از آشناهای تازه‌مون تو همون ساختمون ساکن هستن... اما من که شدیدن به کارما معتقدم و ایمان دارم که هر چی با دید مثبت برم جلو، اتفاقات مثبت هم برام می‌افته و خدا رو هزار مرتبه شکر، تا به حال برامون همینطور بوده....

امروز کردیت کارتمون رو تحویل گرفتیم و من هم در اولین اقدام، یه خرید اینترنتی باهاش کردم. چون من تقریبن 50٪ لوازم آرایشی و همه‌ی کرم‌ها و Scrubهام رو از ایوروشه می‌گیرم و اومدم دیدم ای دل غافل، تو بریتیش‌کلمبیا اصلن شعبه نداره! اما توی وبسایتش که رفتم دیدم به‌به! بیشتر چیزایی که من می‌]خوام 40-50٪ تخفیف خورده و تازه کلی هم گیفت روش می‌دن و Shippingـش هم مجانیه! خلاصه که یه shopping Bag بلند بالا براش درست کردم و اون هم یه ریمل و دو تا ماگ و قاشقش + یه عالمه سمپل به فاکتورم اضافه کرد... همه‌ش با تکس شد 70 دلار! بدون تخفیف باید اقلن 150 دلار پول می‌دادم! (اسمایلی سجده‌ی شکر!!)

از اونطرف هم دیروز رفته بودم London Drugs که رسمن بعنوان فروشگاه مورد علاقه‌م معرفیش می‌:کنم! باقی لوازم آرایشم رو با کلی مخلفات (!) مثل یه ست برس آرایش و قیچی و وسایل مانیکور و... از اونجا گرفتم که طبق مقایسه‌های من، اینجا از همه‌ی فروشگاه‌ها قیمتش مناسب‌تر بود. همسر هم یه ریش‌تراش خرید و اون کنارش هم من دیدم یه ست سشوار و اتوی موی Conair رو حراج زده، شده 30 دلار! 
ما 3-4 روز پیش رفته بودیم آیکیا و لوازم خونه و آشپزخونه و ظرفای دم‌دستیمون رو خریده بودیم (کلــــــــــــــی خرید کردیم، شد 180 دلار!!!) اما هنوز برای پذیرایی و مهمونامون ظرف نخریده بودیم. من یه سرویس توی Canadian Tire پسندیده بودم که ست 4 نفره‌ش 80 دلار بود و من هم اقلن 2 دست ازش می‌خواستم، واسه همین هی دست دست می‌کردم که حراج بخوره، دیروز تو همون گیر و دار توی London Drugs دیدم عین همون ظرفا رو گذاشته تو حراج، هر دستش 30 دلار! 2 تا از اون هم اضافه شد به لیست!
خلاصه یه جوری شد که بیشتر کم و کسری‌های خونه‌مون رو از همین فروشگاه عزیز خریدیم... از همینجا از موسسین و دست‌اندرکارانش تشکر ویژه به جا میارم!

اما می‌خوام یه فروشگاه دیگه هم بهتون معرفی کنم که خودم اولش باورم نمی‌شد وجود داره!! فروشگاه Winners در یه کلام، یه Outlet بزرگ از همه‌ی مارک‌هائیه که فکرش رو بکنید... کیف، کفش، لباس، وسایل آرایشی و بهداشتی، زنونه، مردونه، بچگونه... از شیر مرغ تا جون آدمیزاد! با قیمت‌های عالی! مثلن فکر کن یه پیرهن شیک مارک CK که بیرون باشه باید 200-300 دلار پولش رو بدی، گذاشته 50 دلار! کفش‌ها از بهترین مارک‌های دنیا، دیگه خیلی گرون باشه 60-70 دلار! خلاصه که این فروشگاه رو بذارید کنار London Drugs و به سادگی قبله‌ی آمال بنده رو متصور بشید! :))
البته باید بگم من از این فروشگاه هیچی نخریدم‌ها! به جز یه قفسه برای توی حموم که وسایلمون رو توش بذاریم! چون چیزی لازم نداشتم و دلیلی نداشت الکی ولخرجی کنم! واقعن این چند وقته فقط چیزایی رو خریدم که بدون اون‌ها لنگ می‌موندم... یا حراج‌های خیلی خوبی خورده بودن و می‌ارزیدن... مثل همون کرم‌ها!

اما از خود ونکوور یه کم براتون بگم که اینروزا هواش آفتابی و بهاریه! دمای هوا تقریبن 10 درجه‌ست و آفتابش هم گرم و دلچسبه. ما هم که این چند وقته استاد پیاده‌روی شدیم و همه‌ش تو کوچه و خیابونائیم! اما جالبه با این وجود نه تنها لاغر نشدیم، بلکه جفتمون وزن هم اضافه کردیم! نمی‌دونم چرا هوای اینجا اشتهای آدم‌و باز می‌کنه! :دی

قبل از رفتن هم حالا که بحث معرفی گرمه، به خانومای عزیز یه شخصی رو معرفی می‌‌کنم که می‌تونه زندگیشون رو زیر و رو کنه! :))
سرکار خانوم Kandee Johnson یکی از آرایشگرهای خیلی معروف آمریکاست و یه وبلاگ داره که توش تمام ریزه‌کاری‌های آرایش و زیبایی رو مو به مو آموزش می‌ده... هر چیزی هم استفاده می‌کنه دقیقن مارک و شماره و حتی قیمتش رو هم می‌گه! از آرایش صورت تا مراقبت‌های پوست و مو و درست کردن مو و... خیلی هم Cute و ناز و مهربونه و کلی طرفدار داره!
وبلاگش رو از اینجا بخونید و ویدئوهای آموزشیش رو از اینجا ببینید... امیدوارم به کارتون بیاد... من که خیلی دوستش دارم...

شاد باشید و پرانرژی!

ونکووری‌ها

من خیلی وقته تو دنیای وبلاگ و وبلاگ‌نویسی هستم و 3-4 سالی هست وبلاگ می‌نویسم... توی این یکی 2 سال اخیر وبلاگ‌های در مورد مهاجرت به کانادا رو زیاد خوندم، اما اکثر وبلاگ‌نویس‌های فعال در این مورد یا مهاجر کبک هستن، یا مقصدشون تورنتوست... تک و توک بچه‌های ساکن ونکوور یا خیلی کم آپدیت می‌کنن، یا کلن وبلاگشون منروکه شده!

واقعن چرا؟

نکنه کار و زندگی تو ونکوور اینقدر سخته که دوستان فرصت وبلاگ‌نوشتن ندارن؟ یا شایدم برعکس.. اینقدر راحته که عزیزان راحت‌طلب شدن و حس نوشتن ندارن دیگه! :دی
البته خب نسبت تعداد مهاجرهایی که به ونکوور می‌رن خیلی کمتر از تورنتو و مونتراله که اکثرن برمیگرده به بازار کار گسترده‌تر تورنتو و روش مهاجرت کبک که بعضی رشته‌هایی رو می‌پذیره که دیگه تو لیست فدرال نیستن... که البته خیلی از مهاجرهای کبک هم بعدن سر از تورنتو درمیارن (مثل لاله که از اواسط وبلاگ‌نویسیش تا امروز می‌خونمش و خیلی نوشته‌هاش و دوست دارم... این وسط یه سوء استفاده هم بکنم و ازتون بخوام برای سلامتی همسر نازنینش دعا کنید.)... ولی دیگه اینقدر کم هم نیست که تو اینترنت قحطیشون بیاد! حتی تو اپلای ابرود هم من یکی دو نفر رو بیشتر تو ونکوور نمی‌شناسم!

من شخصن قول پیشاهنگی می‌دم وقتی که رسیدم نوشتن رو کنار نذارم و هر چیز تازه‌ای رو تجربه می‌کنم اینجا بنویسم تا اگر احیانن یه بنده‌خدایی مثل ما مقصد ونکوور رو انتخاب کرد، اینقدر با کمبود اطلاعات مواجه نباشه!... شما هم اگر وبلاگ ونکووری‌های فعال رو می‌شناسید به من معرفیشون کنید که الهی یک در ایران، 100 در کانادا نصیبتون بشه!


پ.ن. به قسمت لینک‌های مفید یه سایت جدید اضافه کرد: Groupon... برای همه‌ی شهرهای کانادا هم هست، فقط باید شهرتون رو انتخاب کنید و از آفرها و Dealهای فوق‌العاده‌ش استفاده کنید.

پرواز به کانادا

حالا بماند که ما داریم در بدترین شرایط موجود از نظر تحریم‌ها و قیمت دلار، بار سفرمون رو می‌بندیم، اما هنوز هم اگر دقت کنیم می‌تونیم از مزایای اندکی که ایرلاین‌های خارجی برامون گذاشتن بهترین استفاده رو ببریم! (خدا رو شکر این یکی رو نه یه بار، بلکه چندین و چند بار تجربه‌ش رو داشتم و متهم به نشر اکاذیب نمی‌شم!!)

به دلیل مسیر هوایی خاص و راه دور ونکوور، یکی از بهترین ایرلاین‌هایی که به این شهر پرواز داره لوفتانزاست. چون پروازهای دیگه مثل امارات، قطری یا ترکیش به ونکوور پرواز مستقیم ندارن و شما باید با 2 تا استاپ به ونکوور برسید که دومین توقفتون یا تورنتو و یا مونتراله که باید تو این مرحله بارتون رو تحویل بگیرید و با یه ایرلاین دیگه مثل ایرکانادا ادامه‌ی مسیر رو برید! خلاصه که اون اختلاف قیمت اندکش به دردسرش نمی‌ارزه! (البته الان لوفتانزا و خواهرش، هواپیمای اتریشی، فقط به دلار آزاد بلیط می‌فروشن، باقی ایرلاین‌ها رو نمی‌دونم!)

حالا در مورد لوفتانزا و مزایایی که مسافرینش می‌تونن ازش استفاده کنن. اول اینکه خوشبختانه یه جا ایرانی بودن به درد ما خورد و این ایرلاین توی مسیرهای خاصی به مسافر اجازه بردن نفری 2 بار 23 کیلویی و یه بار 7 کیلویی کری‌آن رو می‌ده... یکی از این مسیرها هم ایران-کانادا/آمریکاست.
علاوه بر این لوفتانزا یکی از کامل‌ترین سیستم‌های مایل‌شماری و امتیازدهی رو داره که خیلی جاها می‌شه ازش استفاده کرد. قبل از اینکه این مزایا رو بگم باید بهتون بگم که چطوری توی سایتش عضو بشید.

وارد سایت Miles & More بشید و کشورتون رو انتخاب کنید.
توی باکس آبی رنگ سمت راست، روی Enrolment کلیک کنید و مراحل ثبت‌نام رو انجام بدید. (آدرس رو حتمن یه آدرس دقیق و کامل پستی بدید که بعدن، وقتی اولین پروازتون رو با شماره اشتراکتون انجام دادین، اصل کارتتون به همین آدرس فرستاده می‌شه)
بعد از اتمام ثبت‌نام، کارت موقتتون رو بصورت یه فایل PDF‌ می‌تونید دانلود کنید و پرینت بگیرید. برای ما که معمولن با کردیت کارد و از توی سایت خرید نمی‌کنیم و آژانس بلیط رو برامون صادر می‌کنه، راحت‌ترین کار اینه که وقتی به فرودگاه می‌رید و در زمان چک این، شماره‌ی روی این کارت رو به مسئول کانتر بدیم و اون پرواز به مایل‌هامون اضافه می‌شه. حالا شاید به خود آژانس هم بگیم بتونن برامون بلیط رو باهاش بگیرن، من تا حالا امتحان نکردم.

بعد از این مرحله می‌تونید وارد سایت بشید و از داخل دو تا tab بالای صفحه به اسم‌های Earn Miles و Spend Miles هر اطلاعاتی که رو که بخواین بخونید. یکی از بهترین مزایای داشتن کارت لوفتانزا اینه که مایل‌های این شرکت با یه سری شرکت‌های دیگه بصورت مشترکه و با هم پارتنر هستن... یعنی توی هر کدوم از اونها می‌تونید مایل بدست بیارید یا خرج کنید... ایرلاین‌هایی مثل US Airways ، Air Canada ، Air China و.... که لیست کاملش رو توی قسمت Earn Miles بخش Flights نوشته. علاوه بر شرکت‌های هواپیمایی، یه سری شرکت‌های کرایه اتومبیل مثل AVIS یا هتل‌هایی مثل هیلتون یا Eaton Hotels در همه جای دنیا جزو این پارتنرها هستن و شما می‌تونید از مایل‌هاتون برای تخفیف گرفتن از اونا استفاده کنید؛ یا از بعضی فرشگاه‌های خاص با تخفیف خرید کنید.

حالا گیرم که شما عضو لوفتانزا نبودید و به هر دلیلی هم نمی‌]خواید بشید! یادتون نره که به محض اوکی شدن بلیطنتون برید توی سایت این شرکت و صندلیتون رو رزرو کنید. خیلی خیلی هم کار ساده‌ایه... فقط کافیه به lufthansa.com برید. در قسمت بالا سمت راست صفحه گزینه‌ی Login/My Bookings رو می‌بینید. روش کلیک کنید و گزینه‌ی Last Name/Booking Code رو انتخاب کنید. بوکینگ کد یا بوکینگ رفرنس، روی بلیطتون بصورت یه عبارت 6 حرفی مشتمل از حروف و اعداد دیده می‌شه.
وقتی با این اطلاعات وارد بشید کل مشخصات بلیطتون رو می‌تونید ببینید و احیانن توی بعضی بخش‌ها مثل ایمیل و تلفن تغییر ایجاد کنید.

یه جایی اون وسط مسطا نوشته: Select your seat or change your seat reservation
از اینجا می‌تونید صندلی دلخواهتون رو رزرو کنید و موقع چک این نگران نباشید که توی این مسیر طولانی، جاتون کجا قرار می‌گیره! (البته توصیه می‌:کنم قبلش با استفاده از شماره‌ی پروازتون از سایت‌هایی مثل SeatGuru یا SeatExpert نقشه ی صندلی‌های هواپیما رو ببینید تا بدونید کجا برای نشستن بهتره)

درست زیرش هم نوشته: Request or change special meals
که یه لیست بلند بالا از انواع غذاهای خاص رو می‌تونید اینجا انتخاب کنید. (مثلن ما گزینه‌ی Muslim Meal رو انتخاب کردیم که بدون نوشیدنی‌های الکلی و گوشت خوک و غیرحلاله)

خلاصه‌ی این کلام طولانی اینکه ما داریم یه مسیر خیلی طولانی (بقول خودشون Long Haul) رو می‌ریم و به احتمال زیاد بعدن هم درش رفت و آمد خواهیم داشت... پس بهتره از مزایایی که این رفت و آمد طولانی و طاقت‌فرسا برامون ایجاد می‌کنه هم استفاده کنیم.

شاد باشید... به امید ویزا و بلیط گرفتن همه‌ی چشم‌انتطارها! :)

انتخاب بانک کانادایی

بعنوان یه تازه‌وارد که به احتمال زیاد پول نقد قابل توجهی هم همراهمون داریم، یکی از اولین و حیاتی‌ترین کارهایی که باید در بدو ورود انجام بدیم، باز کردن حساب بانکیه. کانادا 5 تا بانک اصلی داره که معروف به Big Five هستن: رویال بانک کانادا (RBC)، بانک سلطنتی تورنتو (TD)، بانک نوا اسکوشیا (Scotiabank)، بانک مونترال (BMO)، بانک تجاری امپراطوری کانادا (CIBC).

بانک TD یه زمانی اولین گزینه‌ی ایرانی‌ها بود، اما از چند ماه پیش که بی‌دلیل حساب عده‌ای از هموطن‌های عزیز رو بست، من شروع به جستجو کردم که بهترین گزینه رو برای افتتاح حساب بعد از ورود پیدا کنم، چون می‌خوام توی همون یکی دو روز اول و به محض گرفتن سین نامبر برم سراغش. بیشتر توجهم رو هم معطوف به دو بانک RBC و اسکوشیا بانک کرده بودم که گزینه‌های ویژه‌ی تازه‌واردین به کانادا (Newcomers) رو دارن. قصد مقایسه ندارم، فقط می‌گم که بانک اسکوشیا رو انتخاب کردم و مزایایی که باعث این انتخاب شد چی بودن.

پلن اسکوشیا بانک برای تازه‌واردها به مدت یکسال اکانت بدون کارمزدی هست که امور اساسی بانکداری رو پوشش می‌ده و دبیت کارت، کردیت کارت و یه صندوق امانات کوچیک رو هم روی اون بهتون می‌دن. همینطور این بانک یه برنامه‌ی ویژه به اسم StartRight داره که ویژه‌ی تازه‌واردینه و یه راهنمای جامع برای شروع زندگی در کاناداست. این برنامه رو به زبان فارسی هم ارائه می‌دن که توضیحات دقیق و اطلاعات کاملش رو از این [لینک] می‌تونید مطالعه کنید. یعنی در واقع اون مزایایی که گفتم همه و همه در این برنامه جمع شده و با مطالعه‌ی این صفحات می‌تونید یه دیدگاه خیلی خوب در مورد شروع زندگی مالیتون در کانادا پیدا کنید.

یکی از دلایل اصلی هم که من این بانک رو انتخاب کردم، SCENE Program بوده! با این سیستم شما 3 تا کارت دریافت می‌:کنید. سین دبیت کارت، سین ویزا کارت، کارت عضویت سین. این سیستم به این صورته که به ازای هر دلار خرید شما، بهتون یه پوینت داده می‌شه، به ازای هر فیلمی که توی سینما ببینید 100 پوینت می‌گیرید و در اول افتتاح حساب و دریافت کارت‌ها هم (البته فقط تا 31 ژانویه 2013) 6000 پوینت مجانی بهتون داده می‌شه. و این پوینت‌ها برای دیدن فیلم‌های مجانی استفاده می‌شه! یعنی شما با هر 1000 پوینت یه بلیط سینما می‌گیرید... من و همسر هم که معتاد سینما! یعنی اگر خودمون می‌خواستیم پول بلیط بدیم باید یه هزینه‌ی جدا براش درنظر می‌گرفتیم!

دیروز هم توی گشت و گذارهام توی وبسایت این بانک به یه نوع حساب بانکی برخوردم که شرایط و مزایاش واقعن وسوسه‌کننده بود! البته چون اطلاع دقیق ندارم به خودم اجازه ندادم زیاد ذوق‌زده بشم و اینکار رو گذاشتم برای وقتی که رفتم اونجا و از کارمند بانک، زیر و بم ماجراش رو درآوردم!
این حساب که حساب سرمایه‌گزاری بدون مالیات (TFSA) نام داره، یه حساب پس‌اندازه که سود چندان زیادی نداره (کلن توی کانادا بانک‌ها سود خیلی کمی به سپرده‌ها می‌دن، از اونطرف هم روی وام‌هاشون سودهای خیلی کمی اضافه می‌کنن)، فکر کنم سودش در هر 30 ماه، 2٪ باشه... اما ویژگی اصلی این حساب اینه که پولی که از درآمدتون کسر می‌کنید و به این حساب می‌ریزید، هیچ مالیاتی بهش نمی‌خوره و هر وقت بخواید قابل برداشته و بعد از برداشت هم باز مالیات بهش تعلق نمی‌گیره! درواقع شما پولتون رو به بانک می‌دین تا باهاش سرمایه‌گذاری کنه و درعوض از پرداخت مالیات اون پول معاف می‌شید.
همونطور که می‌دونید در کانادا (دقیق‌ترش در استان بریتیش کلمبیا) وقتی درآمدتون از سالی 35 هزار دلار بالاتر بره بهش مالیات تعلق می‌گیره. هر فردی هم باید در آخر سال میلادی تا حداکثر اپریل اظهارنامه‌ی مالیاتی رو پر کنه. اما اگر شما این اضافه درآمد رو وارد این حساب کنید دیگه نیازی نیست مالیات اون بخش از پولتون رو پرداخت کنید.
البته یه حساب پس‌انداز دوره‌ی بازنشستگی هم هست که اسمش هست RRSP که پولی که شما در این حساب پس‌انداز می‌کنید پرداخت مالیاتش به تعویق می‌افته برای زمانی که بخواین ازش برداشت کنید و البته نمی‌شه هر وقت هم دلتون خواست ازش برداشت کنید!
اینجا تفاوت این دو نوع حساب رو نوشته.

برای این مطالب خط خورده به پست بعدی مراجعه کنید!


کلن من در مورد بانکداری کانادایی هنوز خیلی گیج می‌زنم، اما با مطالعه‌ی این سایت‌ها می‌شه اطلاعات کلی خوبی بدست آورد.

برای پیدا کردن شعبه‌های این بانک نزدیک به محل سکونتتون، آدرس یا کد پستی رو در این [لینک] وارد کنید.

اگر هم شما اطلاعاتی در مورد سیستم بانکی کانادا دارید خوشحال میشم با اسم خودتون به همین پست اضافه کنم.

اندر مزایای فلایر!

خوشبختانه، کانادا اولین کشور خارجی نیست که من توش زندگی کردم و یکسال گذشته رو هم بیرون از ایران بودم و با یه سری نکات زندگی تو کشورهای خارجی آشنا هستم! یکی از بهترین ویژگی‌های امثال این کشورها هم گزینه‌های بسیار متنوعیه که برای خرید پیش روی آدمه که اگر کمی باهاشون آشنا باشی، می‌تونی خریدهات رو با کمترین قیمت و بهترین کیفیت انجام بدی.

استفاده از فلایرها و حراج‌های فروشگاه‌ها، یکی از همین روش‌هاست. فروشگاه‌های بزرگ و کوچیک، معمولن هفته‌ای یکبار با یه اعلامیه به اسم فلایر اجناسی رو که بهش تخفیف خورده رو معرفی می‌کنن.  تقریبن همه‌ی فروشگاه‌ها هم توی سایتشون یه بخشی به اسم فلایر دارن و این حراج‌ها ممکنه به اسامی مختلفی مثل New Lower Price هم توی این سایت‌ها دیده بشن. اما برای ونکوور من یکی از بهترین منابعش رو وب‌سایت Flyerland می‌دونم. توی این سایت مجموعه‌ای از فلایرهای تمام فروشگاه‌های مهم وجود داره و براساس نوع جنس، اسم فروشگاه و... طبقه‌بندی شده. همینطور از طریق این سایت می‌تونید کوپون‌های مختلف رو پیدا کنید و پرینت بگیرید و با ارائه‌شون به فروشگاه مورد نظر از تخفیف بیشتری برخوردار بشید، و یا از اجناسی که بطور غیرمعمول -جدا از حراج- با قیمت‌های پائین‌تر عرضه می‌شن رو پیدا کنید. علاوه بر همه‌ی اینها، آخرین کاتالوگ‌ها و محصولات فروشگاه‌های مختلف رو هم می‌تونید از این وبسایت دریافت کنید.

خلاصه که این سایت بهشت خریدارها، مخصوصن تازه‌واردهاست که باید یه دفعه یه زندگی رو از نو بسازن و همه چیز رو بخرن... از این طریق می‌تونید در هزینه‌های اولیه زندگیتون خیلی خیلی صرفه‌جویی کنید.

لینک‌های مفید در مورد شهر ونکوور

از گشت و گذار توی دنیای بی‌انتهای اینترنت، تنها ضرری که آدم ممکنه بکنه اینه که گذر زمان یادش بره و احیانن غذاش ته بگیره! اما از بزرگترین مزایاش اینه که توی این گیر و دار کلی لینک‌های مفید به بوکمارک‌های براوزر آدم اضافه می‌شه.
من در مورد کانادا از این بوکمارک‌ها زیاد دارم که دسته به دسته و در رابطه با موضوعات مختلف، به مرور اینجا معرفی می‌کنم. امروز گروهی از سایت‌ها که درباره‌ی اطلاعات مورد نیاز برای شهر ونکوور (و برنابی که چسبیده به ونکووره و جزو محدوده‌ی اون حساب می‌شه) هست رو قرار می‌دم:

- همیشه بهترین منبع برای جمع‌آوری اطلاعات در مورد شهرها، مراجعه به وبسایت رسمی اون شهره (که حتی شهرهای خیلی کوچیک کانادا هم این وبسایت رو دارن و کافیه اسم شهر رو سرچ کنید). وبسایت رسمی شهر ونکوور [لینک] پر از اطلاعات مفیده، از معرفی جاذبه‌های دیدنی شهر، تا محل کتابخونه‌ها و تا حتی روزها و ساعات جمع‌آوری زباله‌های شهره! چنین سایتی برای شهر برنابی (که ما به احتمال زیاد محل اقامتون رو اونجا انتخاب می‌:کنیم) هم وجود داره. [لینک]علاوه بر این، خود استان بریتیش کلمبیا هم برای تازه‌واردین وبسایتی رو تهیه دیده که حاوی اطلاعات خیلی کاملیه و تقریبن هر سوالی که به عنوان یه تازه‌وارد داشته باشید، درش جواب داده شده [لینک] حتی یک فایل بسیار جامع از اطلاعات مورد نیاز تازه‌واردین به زبان‌های مختلف، از جمله فارسی، ترجمه شده که نسخه فارسی رو از اینجا می‌تونید دریافت کنید. [لینک]

- ورود به فرودگاه بین‌المللی ونکوور، علی‌الخصوص اگر قبل از این سفر خارجی نداشتید ممکنه کمی سردرگم‌:کننده باشه. اما وبسایت فرودگاه این امکان رو برای شما فراهم کرده که با انتخاب مسیر ورود و ایرلاین، مسیری رو که باید از درب خروجی هواپیما تا خروج از فرودگاه طی کنید رو بهتون نشون بده و راهنمای قدم به قدم و نقشه‌ی ترمینال‌ها و محل سیستم‌های حمل و نقل عمومی رو هم داره. [لینک]

- برای یه تازه‌وارد که هنوز وسیله‌ی شخصی نداره و برای انجام کارهای اولیه‌ی اسکان، نیازمند به گشت و گذار توی شهره، هیچ چیز حیاتی‌تر از سیستم حمل و نقل عمومی نیست. ونکوور شبکه‌ی گسترده‌ای از سیستم اتوبوس‌رانی داره و همچنین سه خط اصلی اسکای‌ترین که نقاط اصلی شهر ونکوور و برنابی رو بهم متصل می‌کنه. ارتباط بین ونکوور شمالی (North Vancouver) و قسمت‌های جنوبی هم توسط اتوبوس دریایی (Sea Bus) برقرار می‌شود. تمام این سه سیستم روی‌هم‌رفته، شبکه‌ی حمل و نقل عمومی ونکوور به اسم TransLink رو تشکیل می‌ده که کل اطلاعات مربوط به اون رو توی وبسایتش می‌تونید پیدا کنید. [لینک] بعدن حتمن در مورد ناحیه‌های حمل و نقلی ونکوور (Zoneها) مطلب مفصلی رو می‌نویسم.

- برای انجام اولین کارهای اسکان و دریافت کارت‌های اقامت و بهداشت و... یکی از اولین جاهایی که باید مراجعه کرد، دفاتر سرویس کانادا هستند که برای استان بریتیش کلمبیا آدرس‌های این دفاتر رو از این [لینک] می‌تونید پیدا کنید.

- جستجو برای پیدا کردن منزل اجاره‌ای هم از اون کارهای طاقت‌فرساست که خوشبختانه می‌شه حداقل برای پیدا کردن یه دید کلی نسبت به قیمت و وضع خونه‌ها، از الان شروعش کرد. دو تا از بهترین وبسایت‌هایی که می‌شه در اونها به دنبال خونه‌های مناسب گشت Kijiji‌ و Craigs List هستند که با توجه به مکان، قیمت، تعداد اتاق‌ها و شرایط دیگه می‌شه توشون جستجو کرد. [لینک] [لینک]

در حال حاضر مطالبی که به ذهنم می‌رسه همین‌هاست. اما اگر احیانن سوال یا مطلبی هم بود که اینجا ذکر نشده، فقط کافیه برام کامنت بذارید تا به این پست اضافه کنم.