آیا راه درستی اومدم؟

قصد دارم هر چند ماه یکبار، برای خودم یه ارزیابی کلی از کارها و انتخاب‌هایی که کردم و نتایجشون بنویسم تا احیانن اشکالات رفتاریم رو درشون پیدا کنم و مسیرم رو اصلاح کنم. براش هم یه دسته درست کردم که بعدن دسترسیش برای خودم و کسایی که می‌خوان راحت باشه.
اونچه که توی این پست می‌]خونید، دیدگاه آدمیه که هنوز اسمش Newcomerـه و تازه داره جای پاش رو توی کانادا محکم می‌کنه.

در این لحظه که دارم مطلب می‌نویسم درست 104 روز و 6 ساعت و 29 دقیقه و 32 ثانیه‌ست که در کانادا هستم! (اشتباه نشه، حافظه‌م اینقدر قوی نیست... تو سایت http://www.timeanddate.com یه روزشمار برای خودم درست کردم که روزای اینجا بودنم رو کنتور می‌ندازه!) توی این سه ماه و نیم، یک ماه و نیم مهمون دوستمون بودیم و به جز خرید لوازم منزل کار مهم دیگه‌ای نکردیم... البته یه کار مهم دیگه هم کردیم! پول آتیش زدیم! :|
اولین و بزرگترین اشتباهمون، که البته نتیجه‌ی چندان بدی نداشت... کلی تفریح کردیم و رستوران‌های مختلف و جاهای دیدنی رفتیم و خلاصه هزینه‌ی بی‌خود زیای پرداخت کردیم... اما درعوض در اول ورودمون حسابی به خودمون خوش‌گذروندیم و شاید یکی از دلایلی که من نسبت به اینجا خیلی دیدگاه مثبتی دارم، اینه که از همون اول مشغول حال و هول بودم و بهم بد نگذشته! :))
در عرض اون یک ماه و نیم یه کار خوب دیگه هم که کردیم این بود که تا اونجا که جان در بدن داشتیم، گوشه‌های شهر رو پیاده گز کردیم و سوراخ‌سنبه‌هاش رو یاد گرفتیم. کلی خونه اجاره‌ای دیدیم و حدود قیمت‌ها و وضعیت خونه‌ها دستمون اومد. آدما رو دیدیم، با سبک زندگی اینجایی‌ها آشنا شدیم، به قوانین مدنی و غیرمدنیش عادت کردیم... خلاصه خودمون رو آماده کردیم برای اینکه زندگی مستقلمون رو شروع کنیم.

اما... در یه جمله، من عاشق ونکوور شدم!
عاشق آدم‌های خوش‌برخوردش،
رانندگی روی اصولش که اگر نوک انگشت پات رو بذاری تو خیابون از سه فرسخی ترمز می‌کنن و بدون اعتراض و بوق زدن اینقدر صبر می‌کنن تا از خیابون رد بشی.
اینکه هر جا رفتم، چه برای اینکه چیزی یاد بگیرم، چه خدماتی بگیرم و چه زمانی که دنبال کار می‌گشتم، هرکسی سر راهم سبز شد تمام تلاشش رو کرد که بهم کمک کنه. حتی تلر بانک خودم که وقتی ازش پروسه‌ی اپلای کردن توی بانک اسکوشیا رو پرسیدم با مهربونی کلی هم برام سرچ کرد و شعبه‌هایی که نیروی جدید می‌خواستن رو بهم معرفی کرد.
اینکه این شهر از روز ورودمون اینقدر باهامون مهربون بود که حتی آسمونش هم باهامون راه اومده و اینقدر روزای آفتابی و زیبا بهمون هدیه داده که قدر روزای بارونی و نعمت‌های بی‌شمارش رو هم خوب می‌دونیم.

اعتراف می‌کنم قبل از اینجا اومدن دید خیلی بدی نسبت به هم‌وطنای خودم داشتم. فکر می‌کردم افراد غیرقابل تحملی باشن که نه تنها خیرشون به آدم نمی‌رسه، بلکه سر راهت سنگ هم می‌ندازن! اما باز هم انگار دنیا به تنبیه اینکه اینطور ندیده و نشناخته قضاوت کرده بودم، چنان آدمای خوبی رو سر راهم قرار داد که از شدت شرمندگیشون سرم رو نمی‌تونم بالا کنم! فرشته‌هایی که ایمان دارم، از همون دستی که می‌دن، پس می‌گیرن و براشون آرزوی دنیا دنیا خوشبختی و آرامش می‌کنم.

یه نکته‌ای که توی این چند وقت با توجه به دیده‌های خودم و شنیده‌هام از دوستان دیگه توی شهرهای دیگه بهم ثابت شده، اینه که ونکوور می‌تونه بهشت تازه‌واردها باشه! چون بدلیل اون حباب تصور گرونی که دورش ایجاد شده (و خب در بعضی موارد مثل بیمه و قیمت خرید خونه صحت داره) تعداد مهاجرهایی که این شهر رو برای شروع انتخاب می‌کنن خیلی کمتر از جاهای دیگه‌ست. درنتیحه کارهایی هم که مهاجرها در اول ورود دنبالش هستن بیشتر وجود داره. حتی در مورد همین کاری که من پیدا کردم، دوستای خوبم توی تورنتو حتی موفق نشده بودن رزومه‌شون رو توی بانک بدن و فقط بهشون گفته بودن آنلاین اپلای کنید!
این مختص به مشاغل پایه یا جنرال هم نیست... چون اگر تعداد فرصت‌های شغلی بالاتر و تخصصی نسبت به جایی مثل تورنتو کمتره، در عوض متقاضی‌هاش هم به نسبت تورنتو خیلی خیلی کمتر هستن. من کسی رو می‌شناسم که در عرض چند ماه، کار تخصصیش رو پیدا کرده و داره سالی 90 هزار دلار حقوق می‌گیره. از روزی هم که اومدم، هر تازه‌واردی رو دیدم، بیشتر از یکی دو ماه بیکار نمونده! خود من جزو تنبل‌هاشون بودم که بعد دو ماه تازه سلانه سلانه پاشدم رفتم کلاس‌های رزومه‌نویسی!
درکنار مسئله‌ی کار، مسئله‌ی بزرگترین خرج زندگی اینجا -یعنی اجاره خونه- هم هست که به نظرم نه تنها هیچ اختلاف معنی‌داری با تورنتو نداره (از مونترال چیزی نمی‌گم، چون کلن خیلی ارزون‌تره!)، بلکه حتی اگر خوب بگردی می‌تونی با 700-800 دلار بیسمنت‌های یه خوابه Garden Level و Ground Floor نورگیر و دلباز خوبی برای اقامت پیدا کنی. با 100-150 دلار بیشتر می‌تونید برید سراغ آپارتمان و با 1150 دلار به بالا می‌تونید تو بهترین منطقه‌ی شهر، یعنی داون‌تاون آپارتمان‌های یه خوابه مناسب پیدا کنید. (اگر یکی از دوستان یه آمار مستند از اجاره‌خونه‌های تورنتو بده خیلی ممنون می‌شم)

هزینه‌های شخصی ما هم که دوستان چندبار ازم خواسته بودن بصورت جزئی بنویسم به این‌شرحه:

اجاره: 1160 دلار
بیمه: 120 دلار
برق: 20 دلار
موبایل: 40 دلار (فعلن یه دونه برامون بسه)
اینترنت: 60 دلار
خورد و خوراک: 300 دلار (این گاهی بالاتر می‌ره و گاهی پائین‌تر میاد... مثل یه بار که گوشت می‌خریم تا دو ماه برامون می‌مونه)
هزینه حمل و نقل: حدود 100 دلار (یه دونه Monthly Pass برای همسر که کلاس زبان می‌ره، منم که همچنان اکثرن پیاده سفر می‌کنم)
هزینه تفریح: 0 دلار! (سینما با پوینت‌های مجانی، کتاب از کتابخونه، باز هم مجانی، سریال باز هم از کتابخونه و مجانی، ورزش و پیاده‌روی و شبگردی تو زمین خدا!)

خلاصه طبق محاسبات بالا ما در ماه 1800 دلار هزینه ثابت داریم. حالا یه ماه مثل این سری یه خرید لازم‌الاجرا مثل لباس برای محل کار بنده پیش میاد، می‌شه 2000 تا، یه ماه هم خرید خورد و خوراکمون کمتره و می‌شه 1700 تا. اما نتیجه اینکه من دارم تو یکی از بهترین شهرهای دنیا، به رضایت‌بخش‌ترین حالت ممکن زندگی می‌کنم و هزینه‌ی سرسام‌آوری هم نمی‌دم!
مهمترین چیزی که اینجا یاد گرفتم، درست خرج کردن و مدیریت هزینه‌هاست. البته هنوز نتونستم همتش رو در خودم ایجاد کنم که ریز هزینه‌هام رو بنویسم و دقیق دربیارم که در ماه چقدر خرج دارم و چقدر بَرج! اما اینو یاد گرفتم که مثل ماه‌های اول خیلی لردی و توریستی نمی‌شه زندگی کرد و هر چی عشق و حال کردم، برام بسه! دیگه باید چسبید به کار و سنگ اول زندگی جدید رو درست گذاشت.


این بود گزارش و ارزیابی پرت و پلای من از سه ماه و نیم زندگی در بریتیش‌کلمبیای زیبا!
3-4 ماه دیگه با یه ارزیابی دیگه برمی‌گردم.
شاد باشید :)

کجا چه‌جوریه؟

خیلیا از من می‌پرسن که کجای ونکوور خوبه؟ کجا خونه بگیریم برای شروع بهتره؟ برای اقامت موقت چیکار کنیم؟ کجا اجاره ارزون‌تره؟
جواب این سوال رو باید توی 2 تا مرحله داد: 1- فقط در مورد خود شهر ونکوور. 2- درمورد همه‌ی شهرهای ونکوور بزرگ.

شهر ونکوور، مثل همه‌ی شهرهای دنیا، محله به محله زمین تا آسمون شرایطش فرق می‌کنه! اینجا می‌تونید یه نقشه‌ی کلی با اسم‌های مناطق رو ببینید که موقع جستجوی اینترنتی برای خونه هم می‌تونه خیلی کمکتون کنه. چون خیلیا فقط اسم منطقه رو می‌نویسن و اینطوری دستتون میاد که کدوم خونه کجاست.

من هم بطور کلی و لیست‌وار جاهای مناسب و غیرمناسبش رو برای یه تازه‌وارد می‌نویسم:

تو قسمت شمالی ونکوور، تنها منطقه‌ای که برای سکونت خوبه داون‌تاون و West End می‌شه... چون منطقه Hastings و Sunrise که در امتداد خیابون East Hastings هستن، اصلن جای مناسبی نیستن و همونطور که قبلن گفتم، تنها جای شهره که توش آدمای بی‌خانمان عجیب و غریب و کمی‌تا‌قسمتی ترسناک رو می‌بینید! اما درست زیر این مناطق، یه منطقه بزرگ هست به اسم Grandview و Renfrew... این دو تا برای شروع می‌تونن خیلی خوب باشن... چون اولن اجاره‌ها به نسبت خوبه، هم اینکه در تقاطع Rupert و Grandview Highway یه پلازای بزرگ هست که توش شعبه‌ی سوپراستور قرار داره و شما خریدهای روزمره‌تون رو با ارزون‌ترین قیمت می‌تونید از اونجا انجام بدید. البته فروشگاه‌های دیگه‌ای مثل XS Cargo هم اونجا هست که حالت یه Outlet رو داره و برای خرید لوازم آشپزخونه و لوازم برقی کوچیک، خیلی خیلی قیمت‌های مناسبی داره! فروشگاه کاستکو هم که من شخصن همه ی خرید اصلیم رو از شعبه‌ی داون‌تاونش می‌کنم، خیلی به این منطقه نزدیکه و با اینکه توی شهر برنابیه، اما راحت می‌تونید برای خرید بهش مراجعه کنید. علاوه بر همه‌ی اینها، توی این منطقه می‌تونید از اسکای‌ترن هم استفاده کنید، چون ایستگاه‌های Renfrew و Rupert درست وسطش قرار دارن.

از این مناطق به سمت چپ که بیاین، به بهترین مناطق داخلی شهر ونکوور می‌رسید... جاهای ارزون‌تر مثل Riley Park و Fairview و جاهای گرون‌تر و بالطبع بهتر، مثل Kitsilano و Arbutus که اگر بخواین سر کیسه رو شل کنید برای اقامت جاهای خیلی خوبی هستن، مخصوصن Kits... البته یه مناطقی مثل Shaughnessy هم هست که فقط توش خونه‌های خیلی بزرگ داره و نسبتن هم خلوته و بدرد مهاجرها نمی‌خوره!

قسمت جنوبی شهر هم حقیقتش من زیاد گذرم بهش نیفتاده و اطلاع زیادی در موردش ندارم، ولی از شنیده‌هام حدس می‌زنم بد نباشن! حالا روی همون نقشه‌ای که اول مطلب بهتون دادم، می‌تونید روی هر منطقه‌ای که می‌خواین کلیک کنید تا مشخصاتش رو و مراکز دولتی و تفریحیش رو هم کامل براتون معرفی کنه.


حالا می‌رسیم به بررسی شهرهای مختلف نزدیک به ونکوور... اول از همه، بذارید یه نکته‌ی کلی رو در مورد نه تنها شهرهای ونکوور، بلکه کل کانادا و آمریکای شمالی بگم. اینجا شهرها، چه کوچیک، چه بزرگ، سیستمشون با ایران خیلی فرق داره. اینجا همه شهرها، یه منطقه Down Town دارن که برج‌ها و ساخاتمون‌های بلند داره و مرکزیت اداری شهر اونجاست و دفتر اصلی همه‌ی شرکت‌ها هم اونجاست. رفت و آمد درش راحته، فروشگاه زیاده، آدم هم زیاده! تنها جایی که مثل ایران شما بری توی خیابون آدم و رفت و آمد می‌بینی... بعد از مرکز شهر که دور می‌شی، می‌رسی به مناطق مختلف شهر که توی شهرهای کوچیک خیلی خیلی کسل‌کننده و خلوت هستن! اقلن به گروه‌خونی من که از شلوغی تهران میام، خوش نیومدن.

اولین شهری که کنار ونکووره، برنابی‌ـه. قسمت‌های شمالی و مرکزی برنابی، همونطور که گفتم خلوت و آرومه و تک و توک پلازاهایی توش هست که همه ی ملت خریدشون رو از اونجاها می‌کنن. اما داون‌تاون برنابی، منطقه‌ی متروتاون‌ـه که تقریبن توی جنوب شهر قرار داره و برای زندگی من که تائیدش می‌کنم... جنب و جوش داره، مراکز خرید بهتون نزدیکه، حمل و نقل توش راحته (اسکای‌ترن و اتوبوس) و احاره‌ها هم به نسبت شهر ونکوور کمتره، اما توی خود برنابی، قسمتای شمالی ارزون‌تره. اما مثلن دوست خود من که تو منطقه لوگ‌هید یه بیسمنت خیلی خوب یه خوابه با 700 دلار اجاره کرده، بقول خودش اینقدر آدم ندیده احساس رابینسون کروزو بهش دست داده که تو یه جای خیلی زیبا و خیلی خلوت داره زندگی می‌کنه!

یه خورده اونورتر، پورت مودی و کوکیتلام قرار داره که بسیار زیباست! توی پورت مودی شما آپارتمان بیشتر می‌بینید و توی کوکیتلام خونه... پورت مودی، اقلن برای خرید خونه که جای ارزونی نیست... حقیقتش قیمتاش یه کم منو شوکه کرد، اما مثل اینکه موقعیت استراتژیکش (!) یه جوریه که قیمت ملک توش بالاست. اما کوکیتلام که من به هر کی می‌پرسه می‌گم عین توی فیلمای هالیوودی می‌مونه! خیابون‌های مرتب و خوشگل، خونه‌های نوساز و بی‌نهایت زیبا، خلوت، آروم، از اینا که همسایه‌ها برای همدیگه کیک میوه می‌برن و آخر هفته‌ها باربیکیوشون به راهه و... اما بزرگترین عیب این منطقه یکی از همین حسن‌هاست! اینجا خیلی خلوته، به همه چیز خیلی دوره، و از نظر سیستم حمل و نقل عمومی هم خیلی ضعیفه... البته اسکای ترن رو تا دو سال دیگه قراره تا مرکز کوکیتلام هم ببرن... ولی اگر قبل از اون زمان می‌خواین بیاین، از نظر من که کوکیتلام رو فراموش کنید! البته، باز هم این شهر یه مرکز داره به اسم کوکیتلام سنتر که یه پلازای بزرگه و همه فروشگاهی توش هست (از جمله XS Cargo و از اون بهتر، JYSK و Winners که من عاشقشون هستم و با قیمت‌های مناسب کلی ازشون خرید کردم!) یعنی باز تو همین شهر هم اگر به این سنتر نزدیک باشید، مشکل خاصی پیدا نمی‌کنید. البته، سیستم حمل و نقل عمومی ونکوور (همون Translink که قبلن درموردش نوشتم) یه بخشی هم داره که اتوبوس‌های مخصوصیه به اسم Train Bus و به خط West Coat Express معروفه و یه ایستگاه هم کنار کوکیتلام سنتر داره. ایستگاه‌های کاملش رو از اینجا ببینید.

دیگه شهرهای کوچیکی مثل New Westminster هم اون وسط مسطا دیده می‌شه که زیاد ارزش صحبت ندارن، مگر اینکه بخواین تو داگلاس کالج (که انصافن کالج خوبی هم هست) درس بخونید و اونجا خونه بگیرید.

حالا بریم سمت شمال ونکوور... نورث‌ونکوور معروف که بقول همسر، می‌ری توش انگار رفتی دوبی اینقدر چپ و راست همه ایرانین! :دی
خیابون اصلیش که Lonsdale هست و اگر اونجا خونه بگیرید هیچ‌مشکلی نخواهید داشت! همه مدل فروشگاه و رستوران و مراکز دولتی و غیردولتی و کمک به مهاجرین توش هست! اما یکی از خیابون‌های خیلی خوبش هم حدود Marine Drive و Capillano Road هست که یه مرکز خرید بزرگ به اسم Capillano Mall توش قرار داره و داخلش فروشگاه‌هایی مثل والمارت و دلاراما هم هست که تقریبن تمام مایحتاجتون رو می‌تونید ازشون بخرید. قسمت‌های مرکزی و شلوغ نورث‌ون هم همین بخش‌های جنوبیش هستن و به سمت شمال که بری باز همون سیستم خونه‌های بزرگ و خوشگل و البته گرون رو می‌بینی. یکی از بزرگترین شعبه‌های سوپر استور هم توی قسمت شرقی نورث‌ون و در امتداد Kieth Road قرار داره.

و اما وست‌ونکوور که خیلی جای خوبیه، اما از دید من یه ایراد خیلی خیلی بزرگ داره و اون اینه که از هر 10 نفری که تو این شهر می‌بینی، 8 تاشون بالای 60 سال دارن!! چون منطقه‌ی گرونیه که معمولن جوونا زورشون نمی‌رسه توش خونه بگیرن و البته هزینه‌ها هم توش به نسبت بالاتره (مثلن یه جنسی که شما تو ونکوور می‌خری N دلار، اینجا باید بخرید N+5 دلار!) اما حالا اگر خیلی اصرار دارید اینجا ساکن بشید، دقت کنید که به بزرگترین پاساژ کل ساحل شمالی، یعنی Park Royal نزدیک باشید که از شیر مرغ تا جون آدمیزاد رو می‌تونید داخلش پیدا کنید!

آهان راستی، ریچموند رو از قلم انداختم! شهر بزرگی که پائین ونکوور قرار داره و فرودگاه هم داخل این شهره... من زیاد نرفتم ریچموند، فقط برای خرید لوازم خونه یه بار به یکی از مناظقش رفتم که فروشگاه آیکیا هم توش بود و برگشتم. اما چیزی که مسلمه اینه که ریچموند شهر چینی‌نشین تو ناحیه‌ی Lower Mainlandـه.

دیگه نکته‌ی خاصی به ذهنم نمی‌رسه... در نهایت برای اینکه دقیق دستتون بیاد اجاره خونه اینجاها چقدره، با استفاده از این چیزایی که تو این پست نوشتم، حالا برید اینجا و محله‌های مختلف رو سرچ کنید و حدود اجاره رو ببینید.

امیدوارم که این مطلب براتون مفید بوده باشه و ببخشید اگر یه کم روده‌درازی کردم و طولانی شد.
شاد باشید و پرانرژی :)

خرید و خرید و خرید!

امروز دوباره رفتیم و با منیجر خونه درباره بازسازی واحدمون حرف زدیم. خیلی آقای خوبیه و حسابی باهامون راه اومده... من هم که پررو، حتی گفتم وان حموم رو هم عوض کنه! :دی حتی خودش گفت با اینکه آشپزخونه هنوز در شرایط خوبیه، من اون رو هم کلش رو براتون بازسازی می‌:کنم! کلن مثل اینکه خیلی از ما خوشش اومده! چون با اینکه ساختمون رنتاله، حتی کردیت چک و رفرنس هم از ما نخواست! خدا رو شکر! البته ممکنه یه دلیلش هم این باشه که 2 تا از آشناهای تازه‌مون تو همون ساختمون ساکن هستن... اما من که شدیدن به کارما معتقدم و ایمان دارم که هر چی با دید مثبت برم جلو، اتفاقات مثبت هم برام می‌افته و خدا رو هزار مرتبه شکر، تا به حال برامون همینطور بوده....

امروز کردیت کارتمون رو تحویل گرفتیم و من هم در اولین اقدام، یه خرید اینترنتی باهاش کردم. چون من تقریبن 50٪ لوازم آرایشی و همه‌ی کرم‌ها و Scrubهام رو از ایوروشه می‌گیرم و اومدم دیدم ای دل غافل، تو بریتیش‌کلمبیا اصلن شعبه نداره! اما توی وبسایتش که رفتم دیدم به‌به! بیشتر چیزایی که من می‌]خوام 40-50٪ تخفیف خورده و تازه کلی هم گیفت روش می‌دن و Shippingـش هم مجانیه! خلاصه که یه shopping Bag بلند بالا براش درست کردم و اون هم یه ریمل و دو تا ماگ و قاشقش + یه عالمه سمپل به فاکتورم اضافه کرد... همه‌ش با تکس شد 70 دلار! بدون تخفیف باید اقلن 150 دلار پول می‌دادم! (اسمایلی سجده‌ی شکر!!)

از اونطرف هم دیروز رفته بودم London Drugs که رسمن بعنوان فروشگاه مورد علاقه‌م معرفیش می‌:کنم! باقی لوازم آرایشم رو با کلی مخلفات (!) مثل یه ست برس آرایش و قیچی و وسایل مانیکور و... از اونجا گرفتم که طبق مقایسه‌های من، اینجا از همه‌ی فروشگاه‌ها قیمتش مناسب‌تر بود. همسر هم یه ریش‌تراش خرید و اون کنارش هم من دیدم یه ست سشوار و اتوی موی Conair رو حراج زده، شده 30 دلار! 
ما 3-4 روز پیش رفته بودیم آیکیا و لوازم خونه و آشپزخونه و ظرفای دم‌دستیمون رو خریده بودیم (کلــــــــــــــی خرید کردیم، شد 180 دلار!!!) اما هنوز برای پذیرایی و مهمونامون ظرف نخریده بودیم. من یه سرویس توی Canadian Tire پسندیده بودم که ست 4 نفره‌ش 80 دلار بود و من هم اقلن 2 دست ازش می‌خواستم، واسه همین هی دست دست می‌کردم که حراج بخوره، دیروز تو همون گیر و دار توی London Drugs دیدم عین همون ظرفا رو گذاشته تو حراج، هر دستش 30 دلار! 2 تا از اون هم اضافه شد به لیست!
خلاصه یه جوری شد که بیشتر کم و کسری‌های خونه‌مون رو از همین فروشگاه عزیز خریدیم... از همینجا از موسسین و دست‌اندرکارانش تشکر ویژه به جا میارم!

اما می‌خوام یه فروشگاه دیگه هم بهتون معرفی کنم که خودم اولش باورم نمی‌شد وجود داره!! فروشگاه Winners در یه کلام، یه Outlet بزرگ از همه‌ی مارک‌هائیه که فکرش رو بکنید... کیف، کفش، لباس، وسایل آرایشی و بهداشتی، زنونه، مردونه، بچگونه... از شیر مرغ تا جون آدمیزاد! با قیمت‌های عالی! مثلن فکر کن یه پیرهن شیک مارک CK که بیرون باشه باید 200-300 دلار پولش رو بدی، گذاشته 50 دلار! کفش‌ها از بهترین مارک‌های دنیا، دیگه خیلی گرون باشه 60-70 دلار! خلاصه که این فروشگاه رو بذارید کنار London Drugs و به سادگی قبله‌ی آمال بنده رو متصور بشید! :))
البته باید بگم من از این فروشگاه هیچی نخریدم‌ها! به جز یه قفسه برای توی حموم که وسایلمون رو توش بذاریم! چون چیزی لازم نداشتم و دلیلی نداشت الکی ولخرجی کنم! واقعن این چند وقته فقط چیزایی رو خریدم که بدون اون‌ها لنگ می‌موندم... یا حراج‌های خیلی خوبی خورده بودن و می‌ارزیدن... مثل همون کرم‌ها!

اما از خود ونکوور یه کم براتون بگم که اینروزا هواش آفتابی و بهاریه! دمای هوا تقریبن 10 درجه‌ست و آفتابش هم گرم و دلچسبه. ما هم که این چند وقته استاد پیاده‌روی شدیم و همه‌ش تو کوچه و خیابونائیم! اما جالبه با این وجود نه تنها لاغر نشدیم، بلکه جفتمون وزن هم اضافه کردیم! نمی‌دونم چرا هوای اینجا اشتهای آدم‌و باز می‌کنه! :دی

قبل از رفتن هم حالا که بحث معرفی گرمه، به خانومای عزیز یه شخصی رو معرفی می‌‌کنم که می‌تونه زندگیشون رو زیر و رو کنه! :))
سرکار خانوم Kandee Johnson یکی از آرایشگرهای خیلی معروف آمریکاست و یه وبلاگ داره که توش تمام ریزه‌کاری‌های آرایش و زیبایی رو مو به مو آموزش می‌ده... هر چیزی هم استفاده می‌کنه دقیقن مارک و شماره و حتی قیمتش رو هم می‌گه! از آرایش صورت تا مراقبت‌های پوست و مو و درست کردن مو و... خیلی هم Cute و ناز و مهربونه و کلی طرفدار داره!
وبلاگش رو از اینجا بخونید و ویدئوهای آموزشیش رو از اینجا ببینید... امیدوارم به کارتون بیاد... من که خیلی دوستش دارم...

شاد باشید و پرانرژی!

اندر مزایای فلایر!

خوشبختانه، کانادا اولین کشور خارجی نیست که من توش زندگی کردم و یکسال گذشته رو هم بیرون از ایران بودم و با یه سری نکات زندگی تو کشورهای خارجی آشنا هستم! یکی از بهترین ویژگی‌های امثال این کشورها هم گزینه‌های بسیار متنوعیه که برای خرید پیش روی آدمه که اگر کمی باهاشون آشنا باشی، می‌تونی خریدهات رو با کمترین قیمت و بهترین کیفیت انجام بدی.

استفاده از فلایرها و حراج‌های فروشگاه‌ها، یکی از همین روش‌هاست. فروشگاه‌های بزرگ و کوچیک، معمولن هفته‌ای یکبار با یه اعلامیه به اسم فلایر اجناسی رو که بهش تخفیف خورده رو معرفی می‌کنن.  تقریبن همه‌ی فروشگاه‌ها هم توی سایتشون یه بخشی به اسم فلایر دارن و این حراج‌ها ممکنه به اسامی مختلفی مثل New Lower Price هم توی این سایت‌ها دیده بشن. اما برای ونکوور من یکی از بهترین منابعش رو وب‌سایت Flyerland می‌دونم. توی این سایت مجموعه‌ای از فلایرهای تمام فروشگاه‌های مهم وجود داره و براساس نوع جنس، اسم فروشگاه و... طبقه‌بندی شده. همینطور از طریق این سایت می‌تونید کوپون‌های مختلف رو پیدا کنید و پرینت بگیرید و با ارائه‌شون به فروشگاه مورد نظر از تخفیف بیشتری برخوردار بشید، و یا از اجناسی که بطور غیرمعمول -جدا از حراج- با قیمت‌های پائین‌تر عرضه می‌شن رو پیدا کنید. علاوه بر همه‌ی اینها، آخرین کاتالوگ‌ها و محصولات فروشگاه‌های مختلف رو هم می‌تونید از این وبسایت دریافت کنید.

خلاصه که این سایت بهشت خریدارها، مخصوصن تازه‌واردهاست که باید یه دفعه یه زندگی رو از نو بسازن و همه چیز رو بخرن... از این طریق می‌تونید در هزینه‌های اولیه زندگیتون خیلی خیلی صرفه‌جویی کنید.