کلاس‌های زبان ELSA

پیش از هرررر چیز می‌خوام تنفرم رو نسبت به سیستم وبلاگ نویسی بلاگفا اعلام کنم یکی از مزخرف‌ترین‌هاست و امروز برای چندمین بار کل مطلبی که نوشته بودم رو پروند! :|
من خودم همیشه توی وردپرس وبلاگ می‌نوشتم که محشره! اما چون توی ایران هیتلرش کردن، برای این وبلاگ که خواننده‌هاش بیشتر توی ایران هستن، رو آوردم به سیستم‌های وطنی که جا داره یه بار دیگه تاکید کنم که خیلی مزخرفن! این از این!

و اما امروز جاتون خالی از آسمون سیل میومد! یعنی اولش فقط ابری بود، به محض اینکه من پام رو از در خونه گذاشتم بیرون بدون ثانیه‌ای تاخیر، باد و بارون شروع شد و من و چترم رو یه خورده با خودش اینور اونور انداخت و خیس و آبکشیده رسیدم به فروشگاه! اونجا دم در خروجی یه آقای مسنی با خنده و تعجب منو نگاه کرد که با تاکید بسیار بهش گفتم You don't wanna go out there! اون هم تشکر کرد و رفت نشست رو یه نیمکت و مشغول روزنامه خوندن شد! خلاصه که آینه‌ی عبرت نشده بودیم که شدیم! :دی
از اون قشنگ‌تر اینکه وقتی رسیدم خونه، تا با آسانسور برسم بالا و از پنجره بیرون رو نگاه کنم، بارون بند اومده بود! :))


این مطلب رو برای چند تا از دوستان که درباره کلاس‌های زبان و شرایط و وضعیتشون سوال کردن می‌نویسم.

وقتی وارد کانادا می‌شید، اولین کار در مورد کلاس‌های زبان مجانی مهاجرین اینه که اگر در ونکوور، نورث‌ون، وست‌ون، ریچموند، دلتای جنوی، برنابی یا نیووست‌مینستر ساکن هستید با آدرس زیر بصورت تلفن، ایمیل یا فکس تماس بگیرید تا فرم اپلیکشن براتون ارسال بشه:

Western ESL Services
No 208 - 2525 Commercial Drive
Vancouver, BC - V5N 4C1
Tel: 6048765756
Fax: 6048790134

اگر هم در شهرهای سوری، دلتای شمالی، کوکیتلام، پورت‌کوکیتلام، میپل ریج یا فریزر ولی هستید، با آدرس زیر تماس بگیرید:

Surrey Language Assessment Center
No 202 - 7337 137th Street
Sureey, BC - V3W 1A4
Tel: 6045074150
Fax: 6045074155

وقتی تماس بگیرید، ازتون آدرس محل سکونت و اسم و رسم افرادی که می‌]خوان تست بدن رو می‌پرسه و براتون فرم اپلیکیشن رو با پست ظرف یه روز می‌فرستن. این فرم‌ها رو پر می‌کنید و به همون Assessment Centerـی که باهاش تماس داشتید پست می‌‌کنید. توی مرحله‌ی بعد یه نامه براتون میاد که تاریخ و زمان امتحانتون رو توش مشخص کرده.

توی روز مقرر، تشریف می‌برید اونجا. اول بگم که فرمت این تست خیلی خیلی شبیه آیلتس می‌مونه، با این تفاوت که هزارن درصد راحت‌تر از آیلتسه. پس اگر قبلن امتحان آیلتس دادین هیچ نگران نباشید که این براتون مثل آب خوردنه!
اول از همه یکی از کارمندها صداتون می‌زنه و می‌رید داخل اتاقش. اول یه کم از خودتون می‌پرسه و توان صحبت‌کردنتون رو محک می‌زنه. یه شکل می‌ذاره جلوتون و می‌گه در موردش توضیح بدین و بگین چه داستانی توش داره (عین کلاس اول دبستان! :دی)
بعدش یه سری مکالمه رو توی چندین مرحله تیکه تیکه براتون پخش می‌کنه و در انتهای هر بخش، ازتون می‌خواد توضیح بدین که چی شنیدین. توی این مرحله حواستون باشه ازتون توضیح نمی‌خواد، بلکه توی هر قسمت 2-3 تا نکته کلیدی هست که فقط باید همونا رو بگید تا امتیاز رو بیارید.
بعد از این مرحله، شما رو به یه اتاق امتحان راهنمایی می‌کنن... یه برگه امتحانی می‌دن دستتون برای قسمت رایتینگ. توی این برگه اول باید یه متن بنویسید که برای ما موضوعش این بود که یه جایی که رفتی و کار جدیدی کردی رو تعریف کن. قسمت دومش هم مشابه آیلتس، یکی از همون موضوعات Controversial می‌ده که باید یه Essay کوتاه درموردش بنویسید. برای این بخش نیم ساعت فرصت دارید، بنابراین زمانتون رو درست تقسیم کنید (10 دقیقه برای بخش اول و 20 دقیقه برای Essay)
مرحله‌ی آخر هم بعد از تحویل دادن رایتینگ، سوالات ریدینگ بهتون داده می‌شه که سطحش از I am a blackboard شروع می‌شه و به متن‌های تخصصی خیلی سنگین می‌رسه. تو این قسمت هم باید سوالات رو بخونید و توی برگه‌ای که بهتون دادن، جواب تست‌ها رو علامت بزنید. این بخش هم نیم ساعت بیشتر زمان ندارید.

وقتی امتحانتون تموم شد، تشریف می‌برید منزل و همون فرداش با پست نتایج براتون میاد. من از هر 4 تا قسمت نمره‌ی 8 آورده بودم و برام نوشته بود نمی‌تونم توی کلاس‌های ELSA شرکت کنم (Duh!!) و اگر می‌]خوام باید برم دوره‌های ESL رو شرکت کنم که کالج‌ها بیشتر ارائه می‌دن و پولی هم هست و من هم کلن نه وقتش رو داشتم، نه حوصله‌ش رو، نه نیازش رو!
ولی همسرم بطور متوسط امتیاز 5.5 رو آورد که نوشته بود باید توی سطح 5 کلاس‌ها شرکت کنه و برای تعیین محل کلاس‌ها هم لازمه یه بار دیگه بریم به محل امتحان. اونجا برامون توضیح دادن که لول 5 به این صورته که 2 نوع کلاس داره. یکی متمرکز روی زندگی روزمره و یکی متمرکز روی زبان مورد نیاز برای محیط‌های کاری و اداری،‌که ما برای ایشون نوع اول رو مناسب‌تر دیدیم. همونجا هم خودتون با توجه به لولی که ارائه می‌شه، ساعتی که براتون رفتنش راحته و محل سکونتتون، یکی از مراکز آموزش رو انتخاب می‌کنید که ما مرکز ISS of BC توی خیابون ترمینال رو انتخاب کردیم.

مرحله‌ی نهایی هم اینه که برید به همون مرکزی که انتخاب کردید، خودتون رو معرفی کنید و کارهای ثبت‌نامتون رو انجام بدید. بعدش در اولین فرصت کلاستون شروع می‌شه و خود کلاس‌ها هم به اینصورته که هر ماه یه تاپیک جامع داره و بحث‌ها و آموزش‌های زبان در اون ماه، حول همون موضوع اصلی جریان داره.
جناب همسر که از کلاس‌هاش راضیه، البته به گفته ی معلمش نیازی نیست سطح 5 باشه و بهتره زودتر بره سطح 6... ولی خودش می‌خواد اقلن یه ماه اینجا باشه و با پایه‌ی قوی‌تر بره سطح بالاتر.

هر سوال دیگه‌ای هم که در مورد ELSA دارید و توی وبسایتش به آدرس http://www.elsanet.org و مخصوصن بخش What is ELSA می‌تونید پیدا کنید.


امیدوارم براتون مفید بوده باشه.
شاد و خشک و گرم و نرم باشید!

کجا چه‌جوریه؟

خیلیا از من می‌پرسن که کجای ونکوور خوبه؟ کجا خونه بگیریم برای شروع بهتره؟ برای اقامت موقت چیکار کنیم؟ کجا اجاره ارزون‌تره؟
جواب این سوال رو باید توی 2 تا مرحله داد: 1- فقط در مورد خود شهر ونکوور. 2- درمورد همه‌ی شهرهای ونکوور بزرگ.

شهر ونکوور، مثل همه‌ی شهرهای دنیا، محله به محله زمین تا آسمون شرایطش فرق می‌کنه! اینجا می‌تونید یه نقشه‌ی کلی با اسم‌های مناطق رو ببینید که موقع جستجوی اینترنتی برای خونه هم می‌تونه خیلی کمکتون کنه. چون خیلیا فقط اسم منطقه رو می‌نویسن و اینطوری دستتون میاد که کدوم خونه کجاست.

من هم بطور کلی و لیست‌وار جاهای مناسب و غیرمناسبش رو برای یه تازه‌وارد می‌نویسم:

تو قسمت شمالی ونکوور، تنها منطقه‌ای که برای سکونت خوبه داون‌تاون و West End می‌شه... چون منطقه Hastings و Sunrise که در امتداد خیابون East Hastings هستن، اصلن جای مناسبی نیستن و همونطور که قبلن گفتم، تنها جای شهره که توش آدمای بی‌خانمان عجیب و غریب و کمی‌تا‌قسمتی ترسناک رو می‌بینید! اما درست زیر این مناطق، یه منطقه بزرگ هست به اسم Grandview و Renfrew... این دو تا برای شروع می‌تونن خیلی خوب باشن... چون اولن اجاره‌ها به نسبت خوبه، هم اینکه در تقاطع Rupert و Grandview Highway یه پلازای بزرگ هست که توش شعبه‌ی سوپراستور قرار داره و شما خریدهای روزمره‌تون رو با ارزون‌ترین قیمت می‌تونید از اونجا انجام بدید. البته فروشگاه‌های دیگه‌ای مثل XS Cargo هم اونجا هست که حالت یه Outlet رو داره و برای خرید لوازم آشپزخونه و لوازم برقی کوچیک، خیلی خیلی قیمت‌های مناسبی داره! فروشگاه کاستکو هم که من شخصن همه ی خرید اصلیم رو از شعبه‌ی داون‌تاونش می‌کنم، خیلی به این منطقه نزدیکه و با اینکه توی شهر برنابیه، اما راحت می‌تونید برای خرید بهش مراجعه کنید. علاوه بر همه‌ی اینها، توی این منطقه می‌تونید از اسکای‌ترن هم استفاده کنید، چون ایستگاه‌های Renfrew و Rupert درست وسطش قرار دارن.

از این مناطق به سمت چپ که بیاین، به بهترین مناطق داخلی شهر ونکوور می‌رسید... جاهای ارزون‌تر مثل Riley Park و Fairview و جاهای گرون‌تر و بالطبع بهتر، مثل Kitsilano و Arbutus که اگر بخواین سر کیسه رو شل کنید برای اقامت جاهای خیلی خوبی هستن، مخصوصن Kits... البته یه مناطقی مثل Shaughnessy هم هست که فقط توش خونه‌های خیلی بزرگ داره و نسبتن هم خلوته و بدرد مهاجرها نمی‌خوره!

قسمت جنوبی شهر هم حقیقتش من زیاد گذرم بهش نیفتاده و اطلاع زیادی در موردش ندارم، ولی از شنیده‌هام حدس می‌زنم بد نباشن! حالا روی همون نقشه‌ای که اول مطلب بهتون دادم، می‌تونید روی هر منطقه‌ای که می‌خواین کلیک کنید تا مشخصاتش رو و مراکز دولتی و تفریحیش رو هم کامل براتون معرفی کنه.


حالا می‌رسیم به بررسی شهرهای مختلف نزدیک به ونکوور... اول از همه، بذارید یه نکته‌ی کلی رو در مورد نه تنها شهرهای ونکوور، بلکه کل کانادا و آمریکای شمالی بگم. اینجا شهرها، چه کوچیک، چه بزرگ، سیستمشون با ایران خیلی فرق داره. اینجا همه شهرها، یه منطقه Down Town دارن که برج‌ها و ساخاتمون‌های بلند داره و مرکزیت اداری شهر اونجاست و دفتر اصلی همه‌ی شرکت‌ها هم اونجاست. رفت و آمد درش راحته، فروشگاه زیاده، آدم هم زیاده! تنها جایی که مثل ایران شما بری توی خیابون آدم و رفت و آمد می‌بینی... بعد از مرکز شهر که دور می‌شی، می‌رسی به مناطق مختلف شهر که توی شهرهای کوچیک خیلی خیلی کسل‌کننده و خلوت هستن! اقلن به گروه‌خونی من که از شلوغی تهران میام، خوش نیومدن.

اولین شهری که کنار ونکووره، برنابی‌ـه. قسمت‌های شمالی و مرکزی برنابی، همونطور که گفتم خلوت و آرومه و تک و توک پلازاهایی توش هست که همه ی ملت خریدشون رو از اونجاها می‌کنن. اما داون‌تاون برنابی، منطقه‌ی متروتاون‌ـه که تقریبن توی جنوب شهر قرار داره و برای زندگی من که تائیدش می‌کنم... جنب و جوش داره، مراکز خرید بهتون نزدیکه، حمل و نقل توش راحته (اسکای‌ترن و اتوبوس) و احاره‌ها هم به نسبت شهر ونکوور کمتره، اما توی خود برنابی، قسمتای شمالی ارزون‌تره. اما مثلن دوست خود من که تو منطقه لوگ‌هید یه بیسمنت خیلی خوب یه خوابه با 700 دلار اجاره کرده، بقول خودش اینقدر آدم ندیده احساس رابینسون کروزو بهش دست داده که تو یه جای خیلی زیبا و خیلی خلوت داره زندگی می‌کنه!

یه خورده اونورتر، پورت مودی و کوکیتلام قرار داره که بسیار زیباست! توی پورت مودی شما آپارتمان بیشتر می‌بینید و توی کوکیتلام خونه... پورت مودی، اقلن برای خرید خونه که جای ارزونی نیست... حقیقتش قیمتاش یه کم منو شوکه کرد، اما مثل اینکه موقعیت استراتژیکش (!) یه جوریه که قیمت ملک توش بالاست. اما کوکیتلام که من به هر کی می‌پرسه می‌گم عین توی فیلمای هالیوودی می‌مونه! خیابون‌های مرتب و خوشگل، خونه‌های نوساز و بی‌نهایت زیبا، خلوت، آروم، از اینا که همسایه‌ها برای همدیگه کیک میوه می‌برن و آخر هفته‌ها باربیکیوشون به راهه و... اما بزرگترین عیب این منطقه یکی از همین حسن‌هاست! اینجا خیلی خلوته، به همه چیز خیلی دوره، و از نظر سیستم حمل و نقل عمومی هم خیلی ضعیفه... البته اسکای ترن رو تا دو سال دیگه قراره تا مرکز کوکیتلام هم ببرن... ولی اگر قبل از اون زمان می‌خواین بیاین، از نظر من که کوکیتلام رو فراموش کنید! البته، باز هم این شهر یه مرکز داره به اسم کوکیتلام سنتر که یه پلازای بزرگه و همه فروشگاهی توش هست (از جمله XS Cargo و از اون بهتر، JYSK و Winners که من عاشقشون هستم و با قیمت‌های مناسب کلی ازشون خرید کردم!) یعنی باز تو همین شهر هم اگر به این سنتر نزدیک باشید، مشکل خاصی پیدا نمی‌کنید. البته، سیستم حمل و نقل عمومی ونکوور (همون Translink که قبلن درموردش نوشتم) یه بخشی هم داره که اتوبوس‌های مخصوصیه به اسم Train Bus و به خط West Coat Express معروفه و یه ایستگاه هم کنار کوکیتلام سنتر داره. ایستگاه‌های کاملش رو از اینجا ببینید.

دیگه شهرهای کوچیکی مثل New Westminster هم اون وسط مسطا دیده می‌شه که زیاد ارزش صحبت ندارن، مگر اینکه بخواین تو داگلاس کالج (که انصافن کالج خوبی هم هست) درس بخونید و اونجا خونه بگیرید.

حالا بریم سمت شمال ونکوور... نورث‌ونکوور معروف که بقول همسر، می‌ری توش انگار رفتی دوبی اینقدر چپ و راست همه ایرانین! :دی
خیابون اصلیش که Lonsdale هست و اگر اونجا خونه بگیرید هیچ‌مشکلی نخواهید داشت! همه مدل فروشگاه و رستوران و مراکز دولتی و غیردولتی و کمک به مهاجرین توش هست! اما یکی از خیابون‌های خیلی خوبش هم حدود Marine Drive و Capillano Road هست که یه مرکز خرید بزرگ به اسم Capillano Mall توش قرار داره و داخلش فروشگاه‌هایی مثل والمارت و دلاراما هم هست که تقریبن تمام مایحتاجتون رو می‌تونید ازشون بخرید. قسمت‌های مرکزی و شلوغ نورث‌ون هم همین بخش‌های جنوبیش هستن و به سمت شمال که بری باز همون سیستم خونه‌های بزرگ و خوشگل و البته گرون رو می‌بینی. یکی از بزرگترین شعبه‌های سوپر استور هم توی قسمت شرقی نورث‌ون و در امتداد Kieth Road قرار داره.

و اما وست‌ونکوور که خیلی جای خوبیه، اما از دید من یه ایراد خیلی خیلی بزرگ داره و اون اینه که از هر 10 نفری که تو این شهر می‌بینی، 8 تاشون بالای 60 سال دارن!! چون منطقه‌ی گرونیه که معمولن جوونا زورشون نمی‌رسه توش خونه بگیرن و البته هزینه‌ها هم توش به نسبت بالاتره (مثلن یه جنسی که شما تو ونکوور می‌خری N دلار، اینجا باید بخرید N+5 دلار!) اما حالا اگر خیلی اصرار دارید اینجا ساکن بشید، دقت کنید که به بزرگترین پاساژ کل ساحل شمالی، یعنی Park Royal نزدیک باشید که از شیر مرغ تا جون آدمیزاد رو می‌تونید داخلش پیدا کنید!

آهان راستی، ریچموند رو از قلم انداختم! شهر بزرگی که پائین ونکوور قرار داره و فرودگاه هم داخل این شهره... من زیاد نرفتم ریچموند، فقط برای خرید لوازم خونه یه بار به یکی از مناظقش رفتم که فروشگاه آیکیا هم توش بود و برگشتم. اما چیزی که مسلمه اینه که ریچموند شهر چینی‌نشین تو ناحیه‌ی Lower Mainlandـه.

دیگه نکته‌ی خاصی به ذهنم نمی‌رسه... در نهایت برای اینکه دقیق دستتون بیاد اجاره خونه اینجاها چقدره، با استفاده از این چیزایی که تو این پست نوشتم، حالا برید اینجا و محله‌های مختلف رو سرچ کنید و حدود اجاره رو ببینید.

امیدوارم که این مطلب براتون مفید بوده باشه و ببخشید اگر یه کم روده‌درازی کردم و طولانی شد.
شاد باشید و پرانرژی :)

در جستجوی کار

سلام به همگی.
یه مدتی بود که برای من از آمریکا مهمونای عزیزی اومده بودن و حسابی مشغول خوش‌گذرونی بودیم! اونم تو هوای بهاری و محشر ونکوور. واقعن فکر نمی‌کنم زیبایی بهار ونکوور رو جایی داشته باشه. تمام درختا پر از شکوفه‌های صورتی شدن و عطرشون آدم‌و مست می‌کنه... آفتاب هم که خدا رو شکر یه هفته‌ایه روش‌و ازمون قایم نکرده و طبق پیش‌بینی وضع هوا، همچنان حالا حالاها می‌تونیم ویتامین D مجانی جذب کنیم!
واقعن جای همه‌تون خالی...

و اما بالاخره بعد از دو ماه، سر من یه کم خلوت شده که برم دنبال کار... از اونجا که پدر جد اینترنت رو با سرچ‌هام درآورده بودم، می‌دونستم که سرمنشا نعمات الهی (!) کجاست و یه سره پاشدم رفتم تو خیابون Davie که پشت خونمونه، دفتر WorkBC. این سازمان دولتی، با یه مجموعه از ادارات مختلف از جمله ISS of BC و چند تا دیگه که اسمشون یادم نیست، مسئول خدمت‌رسانی به مهاجران تازه‌وارده هستن. (تازه‌وارد هم یعنی کمتر از سه سال)

من رفتم اونجا و خودم‌و معرفی کردم، بعد ازم پرسید بالای 30 سال هستم که خب نبودم، گفت جوونا باید برن YWCA، دفتر Career Zone که خیلی نزدیک به همون دفتر بود و تو اون هوای عالی، یه ربع پیاده‌روی خیلی هم چسبید! وقتی وارد شدم اول از همه از محیط دلچسبش خیلی خوشم اومد. روی یه میز پر از مافین و دونات و کیک بود، کنارش هم دستگاه آب‌جوش و چای و قهوه... یه طرف یه کتابخونه مجانی، یه طرف هم ملت لباس‌ها و وسایلی که نمی‌خوان رو گذاشته بودن تا هر کی می‌خواد مجانی برداره. (البته بماند که بنده خیلی شاد و خوشحال، رفتم کتم‌و روی رگال لباس‌های مجانی آویزون کردم و اگر یه آقاهه به دادم نرسیده بود الان کت نازنینم تن یه بدبخت بیچاره‌ای بود!!) اینترنت وایرلس و کامپیوتر و پرینتر و دستگاه کپی هم برای استفاده نامحدود وجود داره و وقتی رزومه و کاورلترتون آماده شد همونجا براتون ازش به تعداد بالا کپی می‌گیرن.

اونجا اول یه نفر همه‌جای مرکز رو نشونم داد و بهم معرفی کرد که چیا دارن و از چیا می‌تونم استفاده کنم. بعد هم برام وقت گذاشتن تا با یه Case manager صحبت کنم. یه سری فرم‌هایی در مورد استعدادها و چیزایی که بلدم، ضعف‌هایی که فکر می‌کنم دارم، دنبال چه کاری هستم، چقدر بودجه و وقت دارم و خلاصه جیک و پوک زندگی شغلی من بهم دادن که پر کنم و سریع هم زدن وارد سیستم کامپیوترشون کردن.
کیس منیجر من یه دختر آسیایی جوون خیلی خیلی خوش‌اخلاق به اسم هلن بود که طی یک ساعتی که با هم صحبت می‌کردیم خیلی بهم کمک کرد. از همه مهمتر، دو تا برنامه برام پیدا کرد که هر دوش کمک هزینه‌های خیلی خوبی به مهاجرا می‌ده. اولی که بهتر بود، برنامه‌ی Job Options BC بود. این برنامه حداکثر تا 10 هفته، هر هفته 5 روز تمام وقت، کلاس‌های آماده‌سازی برای بازارکار و آموزش‌های شغلی برای افراد می‌ذاره و به ازای هر روز هم که سر کلاس‌هاشون بری 50 دلار بهت می‌دن... یعنی ماهی 1000 دلار که مبلغ نسبتن خوبیه. علاوه بر اون، اگر نیاز به گذروندن دوره‌های خاصی داشته باشی، این سازمان هزینه‌ی اون کلاس‌ها رو هم مفت و مجانی برای شما پرداخت می‌کنه. اما برای شرکت توی دوره‌شون باید اقلن 4 هفته دنبال کار گشته باشی و پیدا نکرده باشی و من چون تازه شروع کردم، از ماه دیگه می‌تونم توی دوره‌هاشون شرکت کنم. البته هلن برای جلسه‌ی معرفی این برنامه که 2 اپریل برگزار می‌شه منو رجیستر کرد... تا بعدن برای شرکت تو کلاساش تصمیم بگیرم.
دومین برنامه، Skills Connect هست که برای شرکت توی کلاساش پولی بهت پرداخت نمی‌کنه، اما مثل برنامه‌ی قبلی، هزینه کالج یا احیانن دانشگاه شما رو می‌ده. البته باید دقت کنید که اگر از هر برنامه‌ی دولتی (مثل Skills Connect) استفاده کنید، دیگه برای شرکت تو دوره‌های Job Options واجد شرایط نیستین. برای همین کیس منیجرم بهم توصیه کرد اول دوره‌های Job Options رو برم و بعد اگر نیاز شد برم سراغ برنامه‌های دیگه.

یعنی نتیجه این شد که من یه ماه وقت دارم روی رزومه و کاور لترم کار کنم و ورک‌شاپ‌های مرکز YWCA رو شرکت کنم که خیلی چیزای خوبی هستن. از آموزش رزومه‌نویسی گرفته تا مهارت‌های مصاحبه شغلی، تا مهارت‌های شغل‌یابی و استراتژی‌های مختلف، نتورکینگ و از همه برای من مفیدتر، Career Exploration... این آخری درواقع یه جلسه‌ی خصوصیه که یه مشاور به شما کمک می‌کنه ببینی با خودت چند چندی! اصلن می‌خوای چیکاره بشی، هدفت در بلند مدت چیه و خلاصه در نوشتن یه پلن زندگی شغلی به شما کمک می‌کنه... و برای من که دنبال یه شروع 100٪ تازه هستم، این جلسه فکر می‌کنم خیلی مفید باشه و بهم کمک کنه یه دیدگاه کلی نسبت به آینده‌ی شغلیم برای خودم بسازم.

خدا رو چه دیدی، شاید تو همین یه ماه هم موفق شدم یه کار مناسب پیدا کنم... رزومه ی منم که پر از مهارت‌های عجیب و غریب و مختلف که البته باید برای هر شغل خاصی، یه جور خاصی هم دسته‌بندی و مرتبشون کنم.
علی‌الحساب فعلن از گنجینه‌ی جیب مبارک می‌خوریم که که کم‌کم هم داره به تهش می‌رسه... اما خیلی امید دارم که بتونم تا حداکثر دو ماه دیگه سر یه کار مناسب برم و اقلن هزینه‌هامون رو کاور کنم.

به امید کار پیدا کردن همه‌ی تازه مهاجرا
شاد باشید... عید همه‌تون مبارک :)

لینک‌های مفید در مورد شهر ونکوور

از گشت و گذار توی دنیای بی‌انتهای اینترنت، تنها ضرری که آدم ممکنه بکنه اینه که گذر زمان یادش بره و احیانن غذاش ته بگیره! اما از بزرگترین مزایاش اینه که توی این گیر و دار کلی لینک‌های مفید به بوکمارک‌های براوزر آدم اضافه می‌شه.
من در مورد کانادا از این بوکمارک‌ها زیاد دارم که دسته به دسته و در رابطه با موضوعات مختلف، به مرور اینجا معرفی می‌کنم. امروز گروهی از سایت‌ها که درباره‌ی اطلاعات مورد نیاز برای شهر ونکوور (و برنابی که چسبیده به ونکووره و جزو محدوده‌ی اون حساب می‌شه) هست رو قرار می‌دم:

- همیشه بهترین منبع برای جمع‌آوری اطلاعات در مورد شهرها، مراجعه به وبسایت رسمی اون شهره (که حتی شهرهای خیلی کوچیک کانادا هم این وبسایت رو دارن و کافیه اسم شهر رو سرچ کنید). وبسایت رسمی شهر ونکوور [لینک] پر از اطلاعات مفیده، از معرفی جاذبه‌های دیدنی شهر، تا محل کتابخونه‌ها و تا حتی روزها و ساعات جمع‌آوری زباله‌های شهره! چنین سایتی برای شهر برنابی (که ما به احتمال زیاد محل اقامتون رو اونجا انتخاب می‌:کنیم) هم وجود داره. [لینک]علاوه بر این، خود استان بریتیش کلمبیا هم برای تازه‌واردین وبسایتی رو تهیه دیده که حاوی اطلاعات خیلی کاملیه و تقریبن هر سوالی که به عنوان یه تازه‌وارد داشته باشید، درش جواب داده شده [لینک] حتی یک فایل بسیار جامع از اطلاعات مورد نیاز تازه‌واردین به زبان‌های مختلف، از جمله فارسی، ترجمه شده که نسخه فارسی رو از اینجا می‌تونید دریافت کنید. [لینک]

- ورود به فرودگاه بین‌المللی ونکوور، علی‌الخصوص اگر قبل از این سفر خارجی نداشتید ممکنه کمی سردرگم‌:کننده باشه. اما وبسایت فرودگاه این امکان رو برای شما فراهم کرده که با انتخاب مسیر ورود و ایرلاین، مسیری رو که باید از درب خروجی هواپیما تا خروج از فرودگاه طی کنید رو بهتون نشون بده و راهنمای قدم به قدم و نقشه‌ی ترمینال‌ها و محل سیستم‌های حمل و نقل عمومی رو هم داره. [لینک]

- برای یه تازه‌وارد که هنوز وسیله‌ی شخصی نداره و برای انجام کارهای اولیه‌ی اسکان، نیازمند به گشت و گذار توی شهره، هیچ چیز حیاتی‌تر از سیستم حمل و نقل عمومی نیست. ونکوور شبکه‌ی گسترده‌ای از سیستم اتوبوس‌رانی داره و همچنین سه خط اصلی اسکای‌ترین که نقاط اصلی شهر ونکوور و برنابی رو بهم متصل می‌کنه. ارتباط بین ونکوور شمالی (North Vancouver) و قسمت‌های جنوبی هم توسط اتوبوس دریایی (Sea Bus) برقرار می‌شود. تمام این سه سیستم روی‌هم‌رفته، شبکه‌ی حمل و نقل عمومی ونکوور به اسم TransLink رو تشکیل می‌ده که کل اطلاعات مربوط به اون رو توی وبسایتش می‌تونید پیدا کنید. [لینک] بعدن حتمن در مورد ناحیه‌های حمل و نقلی ونکوور (Zoneها) مطلب مفصلی رو می‌نویسم.

- برای انجام اولین کارهای اسکان و دریافت کارت‌های اقامت و بهداشت و... یکی از اولین جاهایی که باید مراجعه کرد، دفاتر سرویس کانادا هستند که برای استان بریتیش کلمبیا آدرس‌های این دفاتر رو از این [لینک] می‌تونید پیدا کنید.

- جستجو برای پیدا کردن منزل اجاره‌ای هم از اون کارهای طاقت‌فرساست که خوشبختانه می‌شه حداقل برای پیدا کردن یه دید کلی نسبت به قیمت و وضع خونه‌ها، از الان شروعش کرد. دو تا از بهترین وبسایت‌هایی که می‌شه در اونها به دنبال خونه‌های مناسب گشت Kijiji‌ و Craigs List هستند که با توجه به مکان، قیمت، تعداد اتاق‌ها و شرایط دیگه می‌شه توشون جستجو کرد. [لینک] [لینک]

در حال حاضر مطالبی که به ذهنم می‌رسه همین‌هاست. اما اگر احیانن سوال یا مطلبی هم بود که اینجا ذکر نشده، فقط کافیه برام کامنت بذارید تا به این پست اضافه کنم.